اخبار

یادداشتی برای روز خبرنگار/ اگر خبرنگار نبودم، چه کاره می شدم؟!

از نخستین باری که در یکی از کلاس های روزنامه نگاری باید به عنوان گزارشگر، مطلبی تهیه می کردم، تا همین امروز این چالش برایم وجود دارد که آیا یک “خبرنگار” هستم؟! به مفهوم عام آن.

از آنجا که در انجمن صنفی روزنامه نگاران جایی ندارم (با این منطق که منافع مدیران رسانه با خبرنگاران همان رسانه ها در تقابل است)، پس قاعدتا نباید یک خبرنگار باشم.

راستش ولی ماهیت کار رسانه ای، که امسال 20 سال است بی وقفه آن را دنبال کرده ام و در خیلی از روزهایش حالا یا از سر بی پولی یا از سر نبودن نیروی انسانی کارآمد یا از سر هر چه، با حفظ سمت (!) خبرنگاری لذت بخشی را تجربه کرده ام، مجازم می دارد امروز را که به نام خبرنگار نامیده شده، روز خودم و همه همکارانم در بسپار، هم بدانم.

ما در بسپار، خیلی شبیه خبرنگارهایی که انتظار می رود یا می شناسید، نیستیم. ما زیادی آرامیم و در این سبک و سیاق به شیوه خود در مسیر رسیدن به مقصد حرکت می کنیم. با همین راه و روش انتخابی توسط خوانندگان خود پذیرفته شده و تا امروز حمایت شده ایم.
در طول این سالها تا حدی تصویر ما هم از خروجی این رسانه تغییر کرده، بخشی خواسته ی خود ما بوده، بخشی خواسته ی مخاطب و بخشی الزام روند تغییرات سخت افزاری در دنیا.

بسپار و سازوکار مطبوعاتی آن، در کدام تقسیم بندی ژورنالیستی قرار دارد؟

فکر می کنم روزهای اول در سال 1375 تحت تاثیر فضای دانشگاهی، ایده آل آن جمع دانشجوی گرداننده و سیاستگذار، انتشار یک مجله صرفا علمی بود. چیزی که بعدها با دریافتن شکافی که میان بخش صنعت و دانشگاه وجود داشت، تغییر کرد و نگاه به صنعت و تجارت هم به آن افزوده شد. بعدتر با شکل گیری رسانه های آنلاین و دیجیتال، وبگاهی که همان سال اول به موازات سراسری شدن انتشار بسپار شکل گرفته بود، خود به یک رسانه خبری مستقل تبدیل شد که اخبار پلیمر ایران و جهان را پوشش می داد و چالشی نو برای ما بود.  

می توانم بگویم خوب یا بد، آن سایه سنگین علمی بر بسپار و ایران پلیمر هرگز از آسمان ما برداشته نشد. این گاهی نیروی محرکه ما بود و گاهی ترمز. ما سخت می گیریم. همه همکاران ما در تحریریه، دانش آموختگان مهندسی پلیمر و رنگ هستند (جز یک دانش آموخته خبرنگاری که سال گذشته به جمع ما پیوست) و آن دیگران در سایر بخش های اجرایی حتی، دوره های آشنایی با پلیمرها را گذرانیده اند. همین است که ما در یک رسانه تخصصی، جنس خود را بیشتر نزدیک به حرفه ی پلیمر می دانیم و می شناسیم.

گذشته از رسانه های تخصصی (در علوم و صنایع)، همیشه معتقد بوده ام بهترین های هر جامعه ای باید خبرنگاران باشند (و اقتصاددانان و مدیران). خبرنگارانی از آن دست که نبض جامعه را در امور مدنی می توانند در کنترل داشته باشند، می توانند مسیر “خوب بودن” را هموار کنند و بگسترانند، کشوری را و مردم کشوری را ببرند به سوی ایده آل ها و ارزش های عمیق انسانی.

امروز در واقع روز آنهاست. به آنها شادباش می گویم و برای آنها صمیمانه آرزو می کنم آزاد و پاینده باشند و مکرر شوند.   

 

و من اگر خبرنگار نبودم …، باز هم نوشتن را انتخاب می کردم. با همین وسواسی که دارم و نوشتن را دشوار می کند.

از اینکه پیشترها در چنین روزی متولد شدم، خوشحالم. 

 

تبسم علیزادمنیر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا