اخبار

گپی با هروس ابراهیمی سازنده ماشین آلات و خطوط اکسترودر در آستانه سال نو ارامنه

بسپار/ایران پلیمر می نویسد، هروس ابراهیمی در گفتگو با بسپار گفت400 و اندی سال پیش که شاه عباس به ارمنستان حمله کرد متوجه شد که این کشور از نظر صنعتی پیشرفته است. برای همین ارامنه را به جلفای تبریز و جلفای اصفهان کوچ و سکنی داد. از آنها خواست که برای ترویج صنعت و رشد آن در ایران تلاش کنند.

بخصوص صنعت ماشین سازی، صنعتی است که باید آبا و اجدادی باشد. وقتی شما بخواهید یک ماشین را طراحی کنید و بسازید، دو سه سال (با امکانات امروز) طول می کشد که عیب و ایراد آن برطرف و مرتفع شود. دو سه سال هم به طول می انجامد تا آن را در بازار معرفی کنید. چون مشتری دنبال ماشینی با کیفیت، با طول عمر بالا، ضریب خطای پایین، هزینه تولید پایین، سرعت تولید بالا و … است. این طور اگر حساب کنید، واقعا یک ماشین ساز خوب بعد از 10 سال معلوم می شود که ماشین ساز خوبی هست.

حضور ارامنه در صنعت پلاستیکخیلی پر رنگ بوده، 90-95 درصد کسانی که در ماشین آلات تزریق فعال بوده اند، ارمنی هستند. از قدیمی ها می توانم ظهراب، پدر من، ویگن (پدر زن آرا) در تاپ تکنیک، آرسن (ارس)، اصلانیان پدر، سیروس بختیاری (پولاد)، موسی خانیان و البته آقای ماهر را که از همه قدیمی تر هستند، نام ببرم.

مسیحیت هم مثل اسلام مذاهب و فرقه های گوناگون دارد. ما به عنوان گریگوری و ارتدکس جشن میلاد مسیح را در سال نو برپا می کنیم. در حالیکه کاتولیک ها آن را در 25 دسامبر برگزار می کنند. از نظر تاریخی هم در واقع کاتولیک ها برای زنده نگه داشتن جشن های قدیمی خودشان این تاریخ را برای میلاد مسیح در نظر گرفته اند. ما گریگوری ها در سال جدید و، نو تولد مسیح و غسل تعمید او را جشن می گیریم که جشن اصلی، باستانی و مذهبی است.

اما سال نو میلادی هم هست. خانواده دور هم جمع می شویم و هنگام تحویل سال چراغ ها خاموش و دوباره روشن می شود و با جیغ و داد و شادی به هم تبریک می گوییم. قبل از تحویل سال همه خانواده دور یک میز می نشینند و هر کس از دیگری ناراحتی و دلخوری دارد، مطرح می کند و همه با هم آشتی می کنند و مشکلات را کنار می گذارند تا در سال نو همه چیز با شادی شروع شود.

اگر عزیزی از دست رفته باشد غروب شب سال نو به دیدن خانواده اش می روند و برای خانواده آرزوی سالی می کنند که شادی در آن باشد. البته در جوان ها تا حدودی کم رنگ شده ولی در سن و سال من هنوز این سنت ها را رعایت می کنند.

سمبل جشن های ما هم درخت کاج و بابانوئل است.

تزیین درخت کاج با ستاره ی بالای آن و شمع و چراغ و توپ های رنگی شاید کمی شبیه چیدن هفت سین در نوروز باشد. بابا نوئل هم خیلی شبیه عموپیروز در نوروز است که هر دو پیام آور شادی هستند.

شاید جالب باشد بدانید درخت کاج از کجا وارد جشن های کریسمس شده. در تاریخ گفته اند، خانواده فقیری بوده اند که پسر خانواده درخت کاجی را برای اینکه بشکند و در شومینه بگذارد به خانه می برد. درخت پشت در خانه است که مصادف با سال نو بوده و همسایه ها که از وضع خانواده ی پسر خبر داشتند، هر کدام جعبه های غذا و هدایایی را می آورند و به درخت کاج آویزان می کنند. پسر که از خانه بیرون می آید، با این درخت مواجه می شود و شادی را با خود به خانه می برد. این سنتی می شود که تا امروز باقی است. البته این روزها به نوعی چشم و هم چشمی تبدیل شده و میلیون ها دلار برای تزیین درخت های کریسمس هزینه می شود!

ما سال نو را در خانه بزرگترها می گذرانیم و دید بازدید ها از خانه بزرگان خانواده آغاز می شود. افراد در عید به بچه ها و نوه ها و کوچکترها هدیه می دهند و مهم ترین مساله نشاط و شادی است. در ایران ما دوستان خود را در شادی سال نو میلادی شریک می کنیم و در نوروز آنها ما را شریک شادی خود می کنند و این خیلی خوب است.

در کریسمس غذاهایی که می خوریم سبزی پلو ماهی است و زیاد غذاهای گوشتی نیست. نانی هست که در کلیسا تبرک می شود. حضرت مسیح گفته است که بعد من شراب خون من و نان زده شده در شراب جان من است. نانی که در کلیسا متبرک شده را در شراب می زنند و جام شراب را هم به سلامتی تولد مسیح و غسل تعمید او می نوشند.

خاطره ای هم برایتان تعریف می کنم. پنج سال پیش برای مراسم به تالار می رفتیم. من و همسرم آماده بودیم که من گفتم بروم به پدر و مادر تبریک بگویم و بیایم. رفتم دیدم تنها نشسته اند. گفتم جایی نمی روید؟ گفتند نه جایی نداریم برویم. من با قیافه آماده و شیک برای رفتن به تالار تبریکی به آنها گفتم و خداحافظی کردم. به خانه که رسیدم سخت پشیمان شدم. به همسرم گفتم به جای تالار می رویم به منزل پدر و مادرم. با اینکه رزرو کرده بودیم و … . بعد از آن بود که تصمیم گرفتم و همه خانواده را مجبور کردم که سال نو را در این 5 سال اخیر با پدر و مادرم بگذرانیم که خیلی هم خوش می گذرد و با گفت و گو و خنده و شادی سپری می شود. البته سال اول پسرم مقاومت کرد و گفت می خواهد با دوستانش بیرون برود. من در راقفل کردم و نگذاشتم! (می خندد) ولی الان همه قدردان بزرگتر هستند و این بهترین خاطره ای است که من از سال نو دارم.

بهترین هدیه کریسمس را خیلی کوچک بودم که از دایی ام گرفتم. دایی پولداری داشتم که یک سال کادوی کریسمس یک چراغ راهنمایی و رانندگی به من هدیه داد. این اسباب بازی را باید از نظر شکلی و الکتریکی درست می کردم. یادم هست که تا صبح پای آن نشستم و تا دو روز حتی لحظه ای از آن جدا نشدم. هنوز هم آن را دارم، هرچند درب و داغان شده.

از مدیر و کارکنان بسپار متشکرم. به جز اینکه یک واحد خبری خوب هستید، از نحوه گفتار و نوشتار مودب و غیر توهین آمیز مطالب بسپار لذت می بریم.

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا