اقتصاد و مدیریت

پیشنهاد دیدن 10 فیلم سینمایی/ در ستایش انسان بودن

مهندس سعیده خلجی 

زمانی که تصمیم به نوشتن این یادداشت راهنما گرفتم، تصویر مبهمی از آنچه باید بنویسم در ذهن داشتم. گنجه فیلم­ هایم را بالا و پایین کردم و گذاشتم فیلم ­ها تصمیم بگیرند به کدام سمت بروم. ابتدا گمان می­ کردم تمام این فیلم­ها تنها از امید می­ گویند. اما در انتها دریافتم فیلم ­های منتخب این لیست فراتر هستند. فیلم­ هایی که از جنس زندگی هستند و زندگی همواره آسان نیست. گاهی دشوار است و تنهایی، تلخی، شکست و رنج جزیی از آن می ­شوند. مهم این است بدانیم دنیا نمی ­ایستد و آدمی باید انتخاب کند. این فیلم ­ها داستان ­آدم­ های معمولی است که در لحظات دشوار ناامیدی انتخاب­ های خود را کردند و ورای تقدیر ایستادند. و مگر نه اینکه امید در دشواری ­ها معنا می­ یابد؟ پس این فیلم­ ها در ستایش زندگی است و انسان بودن. و انسان بودن جز اشتباه کردن، آموختن، بزرگ شدن، تلاش، سرسختی، امید و انتخاب نیست.




 [EasyDNNGallery|1380|Width|400|Height|400|position||resizecrop|False|lightbox|False|title|False|description|False|redirection|False|LinkText||]


ای ناخدا! ناخدای من!

انجمن شاعران مرده (Dead Poets Society 1989)

کارگردان: پیتر ویر

امتیاز IMDb: 8/10

نمره منتقدین: 85%


خلاصه فیلم: دبیرستان ولتون، مدرسه شبانه ­روزی پسرانه­ ای با قوانین سختگیرانه و اصول انضباطی مستحکم است که هدفش آماده کردن دانش ­آموزان برای پذیرش در بهترین دانشگاه­ های امریکا است. معلم انگلیسی جدید، جان کیتینگ (رابین ویلیامز)، روشی غیر معمول برای آموزش دارد. نیل پری (رابرت شاون لئونارد)، تاد اندرسون (ایتان هاوک) و تعدادی از دانش ­آموزان نیز تحت تاثیر او قرار می­ گیرند. اما برای حرکت در خلاف جهت اصول کلیشه ­ای، باید تاوان داد.


 

انجمن شاعران مرده قلب شما را به درد می ­آورد! این یک اخطار نیست. انگیزه­ ای برای دیدن چندباره فیلم است. فرقی نمی­ کند چندمین بار است که به تماشای فیلم می­ نشینید، هربار فیلم تازه است، دل را می­لرزاند و توامان غمگین و شادتان می ­کند. شادی در اوج غم، شادی از اینکه علیرغم همه چیز “آدمی” تغییر کرده است.

ناخدا جان کیتینگ مثل یک نسیم تازه در فضای راکد ولتون جاری می ­شود. معلمی که از دانش ­آموزان می خواهد فصلی از کتاب که درباره اندازه­ گیری ارزش شعر است را پاره کنند، دم را غنیمت شمرند، درباره خود فکر کنند، صدای خود را بیابند و بدانند ” نمایش بزرگ برپاست، تا تو هم کلامی بدان بیافزایی”.

فیلم حتی مسیر یکی از بازیگران جوان فیلم را عوض کرده است. ایتان هاوک بازیگر نقش تاد علاقه ­ای به ادامه بازیگری نداشته اما تحت تاثیر بازی در این فیلم  کالج را رها کرد و به بازیگری ادامه داد. ممکن است آدم­ های دیگری نیز پس از تماشای این فیلم مسیر  زندگی خود را تغییر داده باشند و یا دست­کم یکبار در طول عمرشان از بالای میز به اطراف نگریسته باشند.

 

 


[EasyDNNGallery|1381|Width|400|Height|400|position||resizecrop|False|lightbox|False|title|False|description|False|redirection|False|LinkText||]


ذره­ای معلق در هوا

سیکاریو (Sicario 2015)

کارگردان: دنیس ویلنوو

امتیاز IMDb: 7.7/10

نمره منتقدین: 81%


خلاصه فیلم: کیت (امیلی بلانت) یک مامور جوان آرمانگرای FBI است که بر روی پرونده­ های آدم­ ربایی کار می­ کند که به ناگهان درگیر یک عملیات پیچیده علیه یک شبکه مکزیکی قاچاق مواد مخدر می شود. با رفتارهای همکاران جدید، مت (جاش برولین) و الخاندرو (بنیسیو دل تورو) کیت به قانونی بودن عملیات مظنون می شود و اتفاقات مختلف تردیدها و سوالات او را پررنگ می کند.

 

سیکاریو برگرفته از کلمه لاتین سیکاری است. این عنوان به گروهی یهودی افراطی اطلاق می­شد که رومیانی که سرزمین­شان (اورشلیم) را غضب کرده بودند، شکار می­ کردند. همچنین در مکزیک به قاتل دستمزدی یا مزدور نیز سیکاریو می­ گویند. سیکاریو نام کاملی برای فیلم است و مصداق ­های متفاوت آن را در  فیلم می­ توان یافت. این تریلر روانشناختی با ضرباهنگ موسیقی و نوع فیلمبرداری از همان ابتدا به بیینده اخطار می ­دهد و او را درگیر می­ کند. بیننده ­ای که پس از سکانس طوفانی ابتدایی تا انتها میخکوب خواهد بود. فیلم صرفا یک تریلر هیجانی نیست و اعمال هریک از سه شخصیت اصلی سوالاتی را حول اخلاق، مطلق یا نسبی بودن آن و کارکرد خشونت پیش­روی بیننده قرار می ­دهد.
نقش ­آفرینی بنیسیو دل تورو بی ­شک از درخشان­ترین بازی­ های امسال است، هرچند که مورد بی­ مهری اسکار قرار گرفته است. وی پس از مطالعه فیلم­نامه با مشورت کارگردان 90درصد از دیالوگ های الخاندرو را حذف کرده تا الخاندرو تا پایان مرموز باقی بماند. در جایی از فیلم الخاندرو به کیت می­ گوید: “هیچ چیز با منطق امریکایی تو جور در نمیاد و به همه کارهایی که می­ کنیم شک می­ کنی، اما در آخر درک می کنی.” ممکن است کیت و بیننده در انتهای فیلم الخاندرو را درک نکند اما قطعا تردیدهای ابتدایی تبدیل به سوالات بزرگ می ­شود. دنیای گرگ­ ها را باید رها کرد، باید گرگ شد و یا راه سومی وجود دارد؟

 

 


[EasyDNNGallery|1382|Width|400|Height|400|position||resizecrop|False|lightbox|False|title|False|description|False|redirection|False|LinkText||]

 

من در اینجا نمی ­میرم!

مریخی (The Martian 2015)

کارگردان: ریدلی اسکات

امتیاز IMDb: 8.1/10

نمره منتقدین: 80%


خلاصه فیلم: شروع طوفانی سهمگین در مریخ موجب می­ شود خدمه ­ی فضاپیمای آرس 3 تصمیم بگیرند به زمین بازگردند و به خیال اینکه مارک ویتنی (مت دیمن) در حین طوفان مرده او را جا می­ گذارند. اما مارک زنده است، در مریخ تنهاست و می­ خواهد زنده بماند، در حالی که ذخیره غذایی اندکی دارد.

 


رمان مریخی نوشته اندی ویر یکی از پرفروشترین کتاب­ های سال 2014 بود و ترجمه آن به قلم حسین شهرابی از نشر کتابسرای تندیس در بازار نشر کشور موجود است. ریدلی اسکات نیز با اقتباس از کتاب فیلمی پرفروش ساخته، فیلمی که با بودجه 108 میلیون  دلاری تا نهم فوریه 9/598 میلیون دلار فروش داشته است.

فیلم با وجود اشتباهات علمی همچون وقوع طوفان سهمگین در مریخ (به علت رقیق بودن اتمسفر مریخ، طوفان­ های این سیاره توان وارد کردن ضربات سهمگینی همانند آنچه ابتدای فیلم مارک را بیهوش کرد، ندارند.) همچنان دیدنی و باورپذیر است. شباهت لوکیشن فیلم، وادی روم اردن، به مریخ نیز به این باورپذیری کمک کرده است. بازی خوب مت دیمن در نقش آدم تنها اما سرسخت فیلم، به قدری چشمگیر بوده که نامزدی اسکار را در پی داشت. وی گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مرد در فیلم کمدی یا موزیکال را از آن خود کرده است. هرچند که مریخی کمدی یا موزیکال نیست!

مارک عملا شانسی برای زنده ماندن ندارد، منابع غذاییش محدود است و وسیله ­ای برای ارتباط با زمین ندارد، ماموریت اکتشاف بعدی بر روی مریخ نیز سالها بعد به وقوع خواهد پیوست! ممکن است مارک بمیرد؟ با این شرایط صد درصد! اما انسان در مواجه نزدیک با مرگ، زندگی را می ­چسبد و شگفتی می­ آفریند. فیلم در ستایش امید، استقامت و تلاش است، قصه انسانی تنها در مریخ که می­ خواهد به خانه برگردد.




 

[EasyDNNGallery|1383|Width|400|Height|400|position||resizecrop|False|lightbox|False|title|False|description|False|redirection|False|LinkText||]


بعضی چیزا باید عوض بشه

دوباره شروع کن (Begin Again 2013)

نویسنده و کارگردان: جان کارنی

امتیاز IMDb: 7.5/10

نمره منتقدین: 62%


خلاصه فیلم: گرتا (کیرا نایتلی) ترانه ­سرایی است که همراه با دوست­ پسر-همکار خواننده­ اش دیو (آدام لوین)، به نیویورک آمده تا دیو با یک کمپانی بزرگ موسیقی همکاری کند. جذابیت­ های شهرت موجب می ­شود دیو خود را گم کند و گرتا تنها و پریشان به حال خود رها می­ شود. دن (مارک روفالو) استعدادیاب و تهیه­ کننده سابق موسیقی است که از لحاظ کاری و خانوادگی مشکلات بسیاری دارد. دن و گرتا در اوج شکستگی اتفاقی با هم روبرو می شوند و دن به استعداد خوانندگی گرتا پی می ­برد. همکاری این دو برای ضبط آلبوم، دنیای هر دو را تغییر می­ دهد.


 

“آیا یک آهنگ می­تواند زندگی شما را نجات دهد؟” اولین نام فیلم، عصاره آن است.  “تمام چیزهای معمولی با موسیقی به یکباره تبدیل به چیزهای با ارزش می­شود.” موسیقی و عشق کارگردان به موسیقی این فیلم مستقل و جمع و جور (با بودجه 8 میلیون دلاری) را به فیلم حال خوب کن تبدیل کرده است. موسیقی روح فیلم است و صدای کیرا نایتلی ( که در این فیلم برای نخستین بار خوانندگی را امتحان کرده) روح این موسیقی است.

 گرتا و دن هر دو شکست خورده و دلشکسته­ اند، یکی کمتر و دیگری بیشتر، سردرگم­ اند و پریشان. موسیقی این دو را پیوند می­ زند و در مسیر همکاری برای ضبط آلبوم زندگی هر دو دستخوش تغییر می ­شود. خود را بهتر می­شناسند و دوباره پیدا می­ کنند. فیلم بیش از هرکس دیگری متعلق به گرتا است. آدمی که راه و مسیر خود را دارد و از اصولش عقب نمی ­نشیند، یک اصولگرای واقعی! گرتا همان ستاره گمشده ­ای است که از آن می­خواند، در تلاش برای خود بودن و روشن کردن تاریکی ­های اطرافش.





 [EasyDNNGallery|1384|Width|400|Height|400|position||resizecrop|False|lightbox|False|title|False|description|False|redirection|False|LinkText||]

 

فرار از میانمایگی/فراتر از بودن

ویپلش (Whiplash 2014)

نویسنده و کارگردان: دیمین شزل

امتیاز IMDb: 8.5/10

نمره منتقدین: 88%


خلاصه فیلم:اندرو نیمن (مایلز تلر) درامر جوان و جاه­­ طلبی است که می­ خواهد به یکی از بزرگان موسیقی تبدیل شود. او که به تازگی در بهترین کالج موسیقی امریکا پذیرفته شده با مربی بسیار سختگیری به نام ترنس فلچر (جی.کی. سیمونز) روبرو می ­شود. داستان فیلم روایتگر تقابل نفسگیر این دو جاه­ طلب است.



این فیلم مستقل که تنها با بودجه 3/3میلیون دلاری ساخته شده قلب شما را تسخیر می ­کند. کارگردانی بی­ نظیر دیمین شزل جوان و بازی فوق ­العاده دو کاراکتر اصلی، فیلم را تبدیل به یکی از بهترین­ ها کرده است. جی. کی. سیمونز که برای بازی در این فیلم به غیر از اسکار، گلدن­ گلوب و بفتا، 34 جایزه دیگر را به­ دست آورده؛ بهترین انتخاب برای این مربی عجیب و آزاردهنده بوده است.

از همان سکانس آغازین، از ضربات ممتدد درام متوجه می­ شویم با داستان ساده­ ای روبرو نیستیم. تعلیق و اضطراب در طول فیلم با بازی درخشان دو بازیگر اصلی و کات ­های متعدد ذره ذره افزایش می­ یابد و بیننده را تا پایان رها نمی ­کند. اولین برخورد اندرو و فلچر نیز نشان می دهد با دو آدم معمولی طرف نیستیم. یکی به دنبال چارلی پارکر بعدی سختگیرانه شاگردانش را آزار می­دهد و دیگری می­خواهد از بهترین­ ها باشد و نامش تا سالیان سال بر سرزبان­ ها. اندرو دقیقا هدفش را می­ شناسد و هیچ­ چیزی جز موسیقی برایش جذاب نیست. آدمی تشنه موفقیت با پشتکاری بالا. اما تقابل دو جاه­ طلب اتفاقات ناخوشانیدی را رقم می­زند. دقیقا هنگامی که گمان می­ کنید فیلم تبدیل به کلیشه­ های مرسوم شده، کارگردان تمام تصورات شما را برهم می ­زند و شگفت­ زده­ تان می ­کند و یک ربع انتهایی فیلم، آن سکانس بی­ کلام پرشور فیلم را به اوج می­ رساند و جاودانه می­ کند.




 

 [EasyDNNGallery|1385|Width|400|Height|400|position||resizecrop|False|lightbox|False|title|False|description|False|redirection|False|LinkText||]


دنیای درون

هزارتوی پن ( 2006  Pan's Labyrinth)- محصول اسپانیا و مکزیک

کارگردان: گیرمو دل تورو

امتیاز IMDb: 8.2/10

نمره منتقدین: 98%


خلاصه فیلم: داستان در 1944و پس از پیروزی فرانکو در اسپانیا رخ می­ دهد. دختر نوجوانی به نام افلیا (ایوانا باکرو) و مادر باردارش کارمن (آریادنا گیل) به محل ماموریت ناپدری­ اش، سروان ویدال (سرژی لوپز) که یک درجه­ دار بی­ رحم ارتش فرانکو است و قصد سرکوب پارتیزان های مخالف را دارد، می­ روند. افلیا برای گریختن از ناپدری و شرایط بغرنج اطراف به دنیای خیال پناه می­ برد و در هزارتویی رازآلود با یک فان (داگ جونز) آشنا می­ شود. فان که طبق اسطوره­ شناسی رومی روح جنگل رام نشدنی است، می­ خواهد افلیا را به جایی که از آن آمده بازگرداند.



هزارتوی پن یک درام فانتزی است که با اقبال مردم و منتقدین روبرو شده است. این فیلم برنده چهار جایزه اسکار از جمله اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان است. هرچند قهرمان فیلم دختری نوجوان است اما بنا به گفته کارگردان تعاملات اجتماعی فیلم که برگرفته از فضای جنگ است مناسب افراد کم سن نیست. نریشن ابتدایی همراه با موسیقی لالایی ­وار ابتدای فیلم از همان ابتدا ببینده را به دل این غصه پریان غمگین که با جنگ گره خورده می­ برد و در هزارتویی غریب قرار می ­دهد.

هزارتوها غریب ­اند، ممکن است در پیچاپیچ آن گم شوی، نجواهای مرموز بشنوی و موجودات عجیب ببینی. مادر افلیا از او می­ خواهد خیالپردازی و کتاب­ های پریان را رها کند و بزرگ شود. اما دنیای اطراف افلیا مگر جز جنگ و خشونت و ظلم، چیز دیگری دارد؟ “دنیایی که مردم در آن از مرگ و ترس صحبت  می­کنند اما سخنی از زندگی ابدی بر زبان نمی ­آورند.” افلیا دنیای خیال درون را برمی­ گزیند و چیزهایی می­بیند که دیگران نمی­ توانند. چون “تنها کسانی می­ بینند که می­ دانند به کجا بنگرند.” دو خط واقعی و خیالی زندگی افلیا به هم می­پیوندند و او خود و بزرگی را می­ یابد.





 [EasyDNNGallery|1386|Width|400|Height|400|position||resizecrop|False|lightbox|False|title|False|description|False|redirection|False|LinkText||]

 

به نام پدر

زندگی زیباست (Life Is Beautiful 1997)- محصول ایتالیا

کارگردان: روبرتو بنینی

امتیاز IMDb: 8.6/10

نمره منتقدین: 59%


خلاصه فیلم: گوییدو (روبرتو بنینی) پیشخدمتی ایتالیایی یهودی است که به معلمی اشراف­ زاده به نام دورا (نیکولتا براسکی) علاقه­ مند می ­شود و سرانجام با رفتار سرخوشانه­ اش و شوخ­ طبعی دل دورا را به­ دست آورده و با او ازدواج می­ کند. سال ­ها بعد گوییدو، دورا و پسر کوچکشان جاشوا (جورجیو کانتارینی) به اردوگاه کار اجباری تبعید می­ شوند. تمام تلاش گوییدو این است که با روحیه سرخوشانه خود از پسرش محافظت کند و او را متقاعد کند که تمام این اتفاقات یک بازی است.



“زندگی زیباست” همانند نامش سهل است و ممتنع. این تراژدی-کمدی، درام همان است که باید باشد. داستان آسانی که بیانش سخت است. گوییدو به هر کجا که پا می­ گذارد شادی را منتشر می­ کند. زندگی ساده ­ای دارد و به همان سادگی خوشحال است و از زندگی لذت می­ برد. شادی و سرخوشی تیغ برنده اوست.

گوییدو تمام لحظات و شادی­ هایش را نثار عزیزان می ­کند و تلاش دارد با لبخند و بازی چهره خشن و بی­ رحم اردوگاه کار اجباری را از جاشوا بپوشاند. فیلم بیش از هر چیز داستان یک پدر و پسر است. پدر فداکاری که در اردوگاه نازی­ ها با سرخوشی قلعه امنی برای پسرش می­ سازد.



 


 [EasyDNNGallery|1387|Width|400|Height|400|position||resizecrop|False|lightbox|False|title|False|description|False|redirection|False|LinkText||]


چی تو سرت میگذره؟

پشت و رو (Inside out 2015)

کارگردان: پیت داکتر

امتیاز IMDb: 8.3/10

نمره منتقدین: 94%


خلاصه فیلم: رایلی دختر 11 ساله­ ای است که تاکنون زندگی ­اش سرشار از خاطرات شاد بوده، تغییر مکان به سانفرانسیسکو رایلی را در موقعیت جدیدی قرار می ­دهد، موقعیتی که برای احساسات رایلی یعنی شادی، غم، عصبانیت، ترس و چندش دشوار است. تاکنون شادی مسوول اصلی کنترل احساسات و ذهن رایلی بوده اما طی اتفاقاتی شادی و غم از مرکز فرماندهی مغز رایلی دور می­ مانند و همه چیز از کنترل خارج می­ شود.


جدیدترین انیمیشن پیکسار تاکنون به موفقیت­های بسیاری دست یافته، دریافت بیش از 80 جایزه از جشنواره­ ها و انجمن­ های منتقدین، فروش 852 میلیون دلاری در برابر هزینه 157 میلیون دلاری فیلم و نامزدی دریافت اسکار بهترین انیمیشن و بهترین فیلنامه اوریجینال. پیت داکتر کارگردان انیمیشن که پیش از این کارگردانی انیمیشن ­های “بالا” و “کمپانی هیولاها” را برعهده داشته، ایده جسورانه و خلاقانه فیلم را به خوبی پرداخت کرده و یکی از بهترین انیمیشن­ های دوران را ساخته است.


پشت و رو تنها برای کودکان ساخته نشده و بزرگسالان نیز با دیدن آن به شیرینی با کارکرد احساسات مختلف، انتقال خاطرات به حافظه بلندمدت، نقش خاطرات در شکل­ گیری شخصیت و … آشنا می­ شوند. اما فیلم بیش از تمام این موضوعات بر تغییر احساسات در گذر از کودکی و نحوه کنترل آن­ها تمرکز کرده است. رایلی حالا پس از دوران سراسر شاد کودکی در آستانه ورود به دنیای واقعی بزرگسالی و روبرو شدن با احساسات پیچیده است. احساساتی که ترکیبی از غم، شادی، ترس و … هستند.




 

 [EasyDNNGallery|1388|Width|400|Height|400|position||resizecrop|False|lightbox|False|title|False|description|False|redirection|False|LinkText||]

 

دوباره زندگی

دست­ نیافتنی­ ها (Intouchables 2011)- محصول فرانسه

کارگردانان: الیویه ناکاشه-اریک تولدانو

امتیاز IMDb: 8.6/10

نمره منتقدین: 57%


خلاصه فیلم: فیلیپ (فرانسوا کلوزه) اشراف­زاده ­ای معلول است که به دنبال استخدام پرستاری است. دریس (عمر سای) جوان سیاهپوست و سابقه ­داری است که برخلاف میل خود برای پرستاری از فیلیپ انتخاب می­ شود. فیلم داستان شکل­ گیری و گسترش رفاقت این دو انسان متفاوت است.



“حال خوب کن” یک ژانر است، هرچند رسمی نیست! فیلم­ هایی که حین تماشایشان حس خوبی وجودتان را فرا می­ گیرد. این فیلم­ها حتما نباید فانتزی یا تخیلی باشند، بلکه می ­توانند خیلی سرراست از زندگی معمولی و روزمره ما بگویند اما با نگاهی نو! دست­ نیافتنی ­ها یک کمدی درام فرانسوی از همین دست است. فیلمی که براساس داستانی واقعی از همراهی دو آدم متفاوت می ­گوید و با موسیقی متن زیبا و تصاویر زنده­ اش حس خوب را در بیننده القا می­ کند. فیلم یکی از پرفروشترین فیلم ­های اکران شده در فرانسه و از موفقترین و پربیننده ­ترین فیلم های غیرانگلیسی زبان در دنیاست. فیلمی بی ­ادعا و تکلف که سرشار از احساس و رفاقت است.

دریس حاشیه ­نشینی فقیر است که قلبی بزرگ و روحی سرشار دارد. ساده و بی ­تکلف است وخنده ­های از ته دلش، فیلیپ و بیننده را نیز می خنداند. به فیلیپ ترحم نمی ­کند و هربار که موبایل فیلیپ زنگ می­ خورد فراموش می­ کند که باید موبایل را کنار گوش او بگذارد. این احساس بدون ترحم و اشتیاق به زندگی که در وجود دریس موج می­زند، طعم زنده­ گی کردن را به فیلیپ می­ چشاند. دریس به فیلیپ کمک می­ کند تا دوباره زندگی را تجربه کند.

 




[EasyDNNGallery|1389|Width|400|Height|400|position||resizecrop|False|lightbox|False|title|False|description|False|redirection|False|LinkText||]

 

بهترین برادر بزرگ دنیا

آهنگ دریا (Song of the Sea 2014)- محصول ایرلند، دانمارک و …

کارگردان: تام مور

امتیاز IMDb: 8.2/10

نمره منتقدین: 85%


<

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا