اقتصاد و مدیریت

هر ایرانی یک “کانال”!

بسپار می نویسد،  “تلگرام” نامی آشنا برای کاربران تلفن های همراهِ هوشمند است؛ ابزاری ارتباطی که چندی است بدجوری در میان کاربرانِ ایرانی شبکه های اجتماعی جا باز کرده و تقریبا دلِ همه را برده است؛ اشتیاقی همگانی که رتبه ی ایرانیان را از میان کاربران جهانی این ابزار ارتباطی، به طرز عجیبی بالا برده و آنها را به یکی از بالاترین استفاده کنندگان از این شبکه مجازی سوق داده است.

تقریبا تمامی سازمان ها و نهادها، روزنامه ها، خبرگزاری ها و وب سایت های خبری، اعضای فامیل و گروه های دوستی برای تسهیلِ ارتباطاتشان یک گروه تلگرامی تدارک دیده اند و بخش قابل توجهی از وقت و زندگی خود را از جهان واقعی به جهان مجازی نقل مکان داده اند؛ کار تا جایی پبش رفته است که بخش قابل ملاحظه ای از قرارهای کاری و حرفه ای از رهگذرِ «تلگرام» سامان پیدا می کند و این ابزار ارتباطی تا شخصی ترین لایه های زندگی هر کاربر هم نفوذ پیدا کرده است. تا اینجای کار را می توان از جمله تفاوت های زندگی در جهان مدرن و زیست رسانه ای و ارتباطی وی در قرن جدید دانست و از کنار نقاط ضعفی که این رسانه در مختل کردنِ «زندگی و جهان واقعی» ایجاد کرده است، به نفع نقاط بی شمار مثبت آن گذشت.

مشکل اما از امکان تازه ای شروع می شود که این شبکه اجتماعی از آن را برای کاربرانش مهیا کرده است: امکانی به نام «کانال».

«کانال» این امکان را به اشخاص، نهادها و سازمان ها می دهد که مسیری همگانی و عمومی  را برای ارتباط با مخاطبین خود بدون هیچ گونه محدودیتی تدارک ببینند و اخبار و نوشته های خود را با مخاطبین خود در میان بگذارند؛ این در حالی است که تا به حال و در گروه های تلگرامی، «سقفی» معین برای اعضا در نظر گرفته شده بود و امکان عضویت بی شمار کاربر در یک گروه وجود نداشت.این صورت مسئله ساده اما یک لایه زیرینِ مهم دارد: در امکانِ جدید، امکان مشارکتِ اعضا و کاربران به کلی از بین رفته است و ساختارِ ارتباط از شیوه ی «افقی» سابق به ساختاری «عمودی» تغییر ماهیت داده است. در ساختارِ جدید، روابط کاربرانِ گروه ها مبتنی بر ساختارِ ارتباطی عمودی قرار گرفته است و از این رهگذر تلگرام از خودِ واقعی اش فاصله گرفته و درست بر ضد کارکرد اصلی خود عمل کرده است. «تلگرام» ابزاری بود که دقیقا و به تمام معنی کلمه امکان «مشارکتِ» فعال اعضا و کاربران را در بحث ها ایجاد کرده بود و اتفاقا همین هم نقطه ممیزه آن با بسیاری دیگر از ابزارهای ارتباطی بود.«مشارکت در تولید پیام»، «تغییر مسیر پیام» و جهت دادن به مسیر اولیه ای که در ذهن فرستنده پیام بود، تاکنون توانسته بود تلگرام را بر قله ای بنشاند که امکان جدید درست به معنای یک «سقوط آزاد» برای آن محسوب می شود. در وضعیتِ جدید، نه تنها امکان بحث و اظهار نظر از بین رفته است، که مشارکتِ فعالِ کاربر هم دیگر محلی از اعراب ندارد و اینگونه تلگرام یک امتیاز بزرگِ خود را از دست داده است زیرا در ساختار ارتباطی افقی، کارکنان خود را همسطح یکدیگر می بینند و با تقسیم کار متوازن و متعادل، امور را تا رسیدن به اهداف مورد نظر گروه هدایت می کنند.در این روش افراد خود را با یکدیگر تطبیق می دهند و هر یک از آنها وظیفه ای را به عهده می گیرند اما این در حالی است که در مدل ارتباط عمودی، عده ای که در بالا هستند احساس فخر و قدرت می کنند و مایلند فقط «فرستنده» پیام بوده و هیچ گونه «دریافت» یا «اعتراضی» را شاهد نباشند. البته امکانِ«کانال» ممکن است برای برخی سازمان ها و نهادها تنها به منظور اطلاع رسانی هایی که نیازی به مشارکتِ اعضایشان ندارند مفید باشد اما موضوع اینجاست که این روزها بساری از روزنامه نگاران، شخصیت ها، بازیگران و هنرمندان یا برای خود «کانالی» را تدارک دیده اند و یا در سودای آن هستند و با فراغِ بال و بدون کوچکترین نیازی به پاسخگویی یا جذب مشارکت کاربران، به درفشانی مشغول هستند غافل از اینکه راه اندازی «کانال» تنها یک معنی را می رساند و آن هم چیزی نیست جز بی اعتنایی و بی توجهی به مخاطب: مخاطبی که اتفاقا همه چیز است… .

منبع: کرگدن (ضمیمه روزنامه اعتماد) پژمان موسوی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا