اخباراخبار ویژه

سرمقاله شماره 226 ماهنامه بسپار/ آیا انسان آینده همچنان ناطق خواهد بود؟

بسپار/ایران پلیمر در هر سازمانی، کارفرمایان و مدیران سازمان در مقابل نیروی انسانی و همکاران خود (و برعکس)، مسوولیت هایی قانونی دارند که در هر جامعه ای به تبع بسترهای حقوقی متفاوت است. اما مسوولیت های اخلاقی متقابل کارفرما و کارگر، چارچوبی از پیش تعیین شده ندارد و حتی در تعریف، ممکن است برداشت های زیادی از آن وجود داشته باشد.
دوران دنیاگیری ویروس کووید19 یکبار دیگر چالشی را پیش روی آدم ها قرار داد. مناسبات در همه سطوح انسانی به هم خورد و شکل گاها جدیدی پیدا کرد. سازمان های بزرگ و کوچک برای رو به رو شدن با تبعات ناشی از این وضعیت ناگهان پیش آمده، راهبردهای خویش ساخته اولیه ای را آزمودند و بعدتر با به اشتراک گذاشتن آنها، روش های کم خطاتری به دست آمد.
دورکاری به عنوان یکی از گزینه های ممکن و البته اجباری در مواقع قرنطینه های سراسری، به سر پا ماندن برخی کسب و کارها در تمام دنیا کمک کرد. من مطالعات دقیقی مبتنی بر بررسی این گونه ی کار بر روی خروجی سازمان ها ندارم، اما به وجه اجتماعی آنها از سر علاقه مندی، بسیار نگاه می کنم.
متاسفانه در بسیاری موارد که بسترهای لازم برای نظارت عملکردی وجود نداشت (خصوصا در بخش های دولتی و البته بسیاری از سازمان های خصوصی)، عملا دورکاری برای کارکنان به معنای تعطیلی تلقی شد. تعاملات میان مدیران و کارکنان و همکاران از حضوری و چهره به چهره به ارسال کلمات، اصوات و تصاویر در شبکه های اجتماعی و پلتفرم های جلسات آنلاین و … تبدیل شد. آیا با رسوخ بیش از پیش فضای مجازی، توان ذاتی انسان برای گفت و گو در نسل های آتی دچار خسران خواهد شد؟
برقراری تعادل میان زندگی خانواداگی و زندگی شغلی و التقاط این دو فضا، آسان نبوده و نیست. اثرات اینها بر روی بهره وری ایده آل فردی، می تواند موضوع تحقیقاتی مستقل از سوی کارشناسان باشد، اما با گذشت حدود یک سال و نیم از این همه گیری و در آستانه واکسیناسیون عمومی (در کشور ما، دیرهنگام و بی برنامه)، لازم است که طرفین ذینفع در مشاغل مختلف نگاهی حقوقی و اخلاقی به روال طی شده داشته باشند تا برای آینده ای که تکرار چنین پاندمی هایی را محتوم می نماید، چشم انداز و برنامه ای قابل اجرا داشته باشند.
کسب و کارهای زیادی در طول این همه گیری از بین رفتند و کسب و کارهای دیگری آفریده شدند یا تقویت شدند. خوشبختانه در بخش های زیادی از صنعت پلیمر و پوشش، با افزایش میزان تقاضا در طول این مدت، کسب و کارها تقویت شدند. اما باز هم گریزی از به روز شدن متناسب با شرایط دنیای جدید نخواهد بود. دنیایی که به دهکده ای کوچک تعبیر می شد، یکبار دیگر نشان داد که مرزها چه قدر در آن تعیین کننده هستند و جان و مال افراد تا چه حد تحت تاثیر جبر جغرافیایی ست. نشان داد که در دنیای سیطره پول و قدرتی که همراه خود می آورد، جهان همچنان و بیشتر، به دو پاره دارا و ندار تقسیم می شود. برخورداران با سرمایه گذاری بی اتلاف وقت و با به کارگیری سرمایه های انسانی خود و رانده شده از حاکمیت های ممالک کم برخوردار، پادزهر ساختند و ملت خود را واکسینه کردند و اقتصادشان به سرعت به دوران رشد برگشت. اما کشورهای ضعیف نه دانش و مدیریتی برای درک موقعیت و درک اهمیت زمان ثبت سفارش خرید داشتند، نه پولی برای خرید واکسن از کمپانی های خصوصی چندین میلیاردی، نه اراده ای برای یادگیری تجارب منجر به کنترل همه گیری و نه … . اقتصاد این کشورها ضعیف تر شد و در فضای فساد موجود و رانتی، اختلاف طبقاتی میان اقشار مختلف نمودی بیش از همیشه پیدا کرد و این خشم درونی ناشی از رها شدن مملکت به حال خود در هر زمینه ای انگار، بالاخره خود را در قالب اعتراض به نداشتن آب، نداشتن برق، نداشتن خاک … نشان داد.
کاش کسی بود که پیام این اعتراض ها را می شنید.

تبسم علیزادمنیر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا