اخباراخبار ویژه

سرمقاله شماره جدید مجله بسپار/ خزان جان های ارزان …

بسپار/ ایران پلیمر طبق آمار اعلام شده از سوی سازمان ثبت احوال، تعداد مرگ های کشور از پاییز 1398 تا نیمه تابستان سال جاری، “حدود” (از به کار بردن این کلمه شرم دارم ولی چاره ای هم ندارم) دو صد هزار بیشتر از متوسط پنج سال منتهی به آن بوده است. یعنی “حدود” دو برابر آمار رسمی فوت بر اثر ابتلا به کرونا و آن طور که می گویند معادل تعداد شهدای دوران جنگ 8 ساله ایران و عراق.

میزان خسارت های اقتصادی ناشی از  همه گیری کرونا در کشور، طبق بررسی های آماری (بدون احتساب تجارت خارجی)  ۱۰۹ هزار و ۲۵ میلیارد تومان برآورد شده است. این بحران تقریبا به تمام بخش‌های اقتصاد ایران آسیب رسانده و تجارت خارجی را نیز ۲۰ میلیارد دلار کاهش داده است که مجموعا نتیجه سببی کاهش درآمدهای نفتی و مالیاتی و افزایش هزینه‌ها در بخش بهداشت و درمان و برنامه‌های حمایتی در کشور بوده است.

بر اساس نظرسنجی‌های انجام شده در بخش خصوصی، تولید در زمان شیوع کرونا ۶۵ درصد (به طور کلی) کاهش پیدا کرده، ۵۹ درصد کسب‌وکارها با کاهش تقاضا مواجه شده‌اند و همچنین ۵۷ درصد کارگاه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی با مشکل تأمین مواد اولیه روبرو هستند.

در بخش خدمات هم  کاهشی بین ۷.۵ تا ۱۱ درصد مشاهده شده که در نهایت به معنای از دست رفتن متوسط سه میلیون شغل است!

البته در این دنیاگیری، ایران تنها نبود و اقتصاد کشورهای زیادی آسیب دید. در سال میلادی ۲۰۲۰ به طور میانگین اقتصاد جهان ۴/۴ درصد کوچکتر شد.

جالب است که چین به عنوان مبدأ نشر ویروس کرونا، با سیاست های سختگیرانه کنترلی (یا هر چه که ما امروز نمی دانیم)،  موفق شد اوضاع را مدیریت و اثرات زیانبار بر فعالیت های اقتصادی این کشور را حداقل کند، چنانکه رشد اقتصادی چین برخلاف اغلب کشورها در سال میلادی گذشته مثبت بود و پیش بینی می شود تا سال ۲۰۲۸ یعنی پنج سال زودتر از برآوردهای قبلی، آمریکا را پشت سر گذاشته و به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل شود.

آنچه به عینه از نگاه یک شهروند عادی، در سطح جهانی قابل رصد کردن است، این است که فرآیند واکسیناسیون، نقش تعیین کننده ای در برداشته شدن فشار از روی اقتصاد کشورها داشته. در این میان اما در کشور ما، نه فقط اقتصاد، که جان آدم ها در هزارتوی سیاست های پنهان و آشکار به روشنی در تله افتاده است. مدیریتی بی برنامه که هیچ دلیل قانع کننده و حتی توجیهی برای عملکرد آن نمی توان پیدا کرد، البته به جز دیدگاه های ایدئولوژیک.

سیاست ممنوعیت واردات واکسن در هپروت تولید دهها میلیونی ماهانه واکسن داخلی، ده ها هزار جان را گرفت، هزاران خانواده را داغدار کرد و روزانه ده ها هزار ابتلای جدید را موجب شد. درست زمانی که بسیاری از کشورهای بحران زده از تکمیل واکسیناسیون گروه های پرخطر (و بعدتر از آماده شدن برای تزریق دوز سوم تقویتی) با موثرترین واکسن های تایید شده سازمان بهداشت جهانی خبر می دادند، ما در غیاب مطلق واکسیناسیون و کاملا رها شده، پیک های جدید را تجربه می کردیم و می کنیم. هر چند بعد از چندین ماه بلاتکلیفی و در نهایت به اجبار، بالاخره حاکمان به واردات قطره چکانی واکسن های در دسترس رضایت داده اند.

برای همه آنهایی که این روزها بی پشتوانه های انسانی و با دغدغه های جدی مالی، در مراکز درمانی برای زنده نگهداشتن عزیزانشان از وجودشان کاسته می شود، عمیقا غمگینم و آرزو می کنم پزشکان و کادر درمان مسوولیت پذیر و با شرف، پرتوان باشند تا بگذرد این روزگار هم.

 

تبسم علیزادمنیر

 

می توانید این QR کد را اسکن و مطلب را با صدای نویسنده بشنوید. 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا