اخبار

در قرنطینه بخوانیم/ معرفی کتاب هایی در اقتصاد و مدیریت

بسپار/ ایران پلیمر در این روزها که برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا در کشور بیشتر در خانه می مانیم و احتمالا بیشتر کتاب می خوانیم، پیشنهادهایی برایتان داریم در حوزه مدیریت و اقتصاد. هرکتاب با مقدمه ای کوتاه معرفی شده است. 

 

ثروت ملل/ اثر آدام اسمیت

این کتاب در سال ۱۷۷۶ منتشر شد. در این کتاب اقتصاد به عنوان یک رشته مستقل مورد دفاع قرار می گیرد. کتاب ثروت ملل نشانه فکر بالغ اسمیت بوده و کار او تلاش جامعی در تحلیل کارکرد یک اقتصاد سرمایه داری است. این کتاب نمادی از برخورد با پرسشهای مربوط به ارزش و توزیع است و در واقع یک مکتب متمایز اقتصاد سیاسی کلاسیک را پایه گذاری کرده است. “دستان نامریی” آدام اسمیت، اساس و بنیان اندیشه های اقتصادی او را که در کتاب بی نظیرش “ثروت ملل” تجلی یافته، شکل می دهد. اندیشه هایی که برای اولین بار با نگرش تحلیلی، منسجم و نظام‌مند به مباحث اقتصاد، آنرا به صورت یک علم تدوین کرد و با بنیان گذاری آنچه امروز، اقتصاد کلاسیک نامیده می شود، لقب پدر علم اقتصاد را برای صاحب این اندیشه ها به ارمغان آورد.

دستان نامریی آدام اسمیت که به احتمال زیاد نتیجه تعمیم نظریه “دست راهنما”ی استاد اخلاقش، فرانسس هاچسن از دنیای اخلاق به دنیای اقتصاد است، در واقع چنین تحلیل می کند که برای تنظیم قیمت کالاها، مقدار و نحوه تولیدات، لازم نیست متوسل به دولت یا متولیانی شد که تعیین کنند، چه چیزی تولید شود؟ چگونه و با چه قیمتی؟ بلکه این نظم بازار آزاد است که با سیستم مبادله یا تجارت آزاد و با انگیزه های خودخواهانه، منفعت طلبانه و کمال جویانه ی تک تک افراد جامعه به گونه ای تنظیم می شود که در نهایت بهترین پاسخ برای این سوالها را یافته و تامین کننده نفع همگانی می شود. آدام اسمیت این قابلیت بازار آزاد را دستان نامریی بازار نامید.

از جمله نکاتی که در این کتاب بسیار چشم نواز هستند می توان به معیار قرار دادن وضعیت کارگران برای سنجش اوضاع یک کشور اشاره کرد چنان که اسمیت در فصل سوم کتاب خود می‌نویسد اگر در کشوری کارگران از حقوق ناچیزی برخوردار باشند ، علامت رکود و اگر در فقر مطلق غوطه ور باشند ، علامت تنزل سریع آن کشور است.

این کتاب تحت تأثیر انقلاب صنعتی و متعاقباً تغییرات زیاد اقتصاد کشورهای مختلف شکل گرفته است و نگارش آن توسط اسمیت ۱۰ سال به طول انجامید. تئوری‌های مطرح شده در این کتاب به عنوان جانشینی برای نظام‌های مرکانتیلی و فیزیوکراسی ارائه شده‌اند. آدام اسمیت توسط بسیاری از اقتصاددانان به عنوان پدر علم اقتصاد شناخته می‌شود.

 

نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول/ اثر جان مینار کینز

جان مینارد کینز، اقتصاددان معروف انگلیسی است، که ایده‌هایش، موسوم به “اقتصاد کینزی” بر نظریه سیاسی و اقتصادی مدرن و نیز بر سیاست‌های مالی دولت‌ها تأثیری چشمگیر گذاشت. این فارغ‌التحصیل کمبریج یکی از ستون‌های اقتصاد کلان نظری مدرن محسوب می‌شود.

او در کتاب نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول به نقد مکتب کلاسیک می‌پردازد و با طرح نظریه خود و رد گفتار کلاسیک‌ها انقلابی در اقتصاد معاصر به پا می‌کند. کینز در بخشی از کتاب خود می نویسد: هر شیوهی خوب مقابله با بی کاری و تورم باید بر چند ویژگی خاص تکیه کند: باید نا‌متمرکز و متکی بر انگیزه های طبیعی در محیطی مانند بازار باشد، باید کم و بیش خودکار عمل کند و نیاز به استفاده از سیاست های احتیاطی دولت را به حداقل برساند و در یک جهان پر از ناشناخته ها برای حفظ ویژگی های اقتصاد باید در هر وضعیت ممکنی-از جمله شرایطی که در حال حاضر قابل پیش بینی نیستند – با قدرت عمل کند.

هیچ‌یک از اقتصادان‌ها و علاقه‌مندان به علم اقتصاد از خواندن این اثر بزرگ بی‌نیاز نیستند.

 

جامعۀ مرفه/ جان کنت گالبریت

کتاب روایتگر وضعیت جامعۀ آمریکا (و البته غرب صنعتی) پس از جنگ جهانی دوم است. گالبرایت در پی نشان دادن شرایطی است که در آن بخش خصوصی مداوماً در حال توانگر شدن است اما بخش عمومی ضعیف و ناتوان باقی مانده است. ویژگی بارز این دوره از نظر او کمبود زیربنا در حوزه اجتماعی، کمبود تاسیسات زیربنایی عمومی و تداوم نابرابری درآمدی است. گالبرایت ادعا می‌کند که امروزه دیگر تقاضا برای کالا و خدمات ارگانیک نیست. به این معنی که تقاضاهای افراد بعنوان مصرف‌کننده، درونی و خودخواسته نیست، بلکه توسط صنعت تبلیغات و “سیستم خلق تقاضای مصرف کننده” ایجاد می‌شود و در این میان آن‌ها هستند که از افزایش مخارج مصرف‌کننده منتفع می‌شوند. در نتیجه این موقعیت، جهت‌گیری تولید به سمت تولید و مصرف خصوصی منحرف خواهد شد و مخارج و سرمایه‌گذاری‌های عمومی نادیده گرفته می‌شود. او این وضعیت را “اثر تبعیت” نام گذاری می‌کند. فرایندی که در آن نیازها بوسیله جریانی خلق می‌شود که آن را برآورده یا ارضاء می‌کند.

در آخر، نسخه گالبرایت برای خروج از این وضعیت، انتقال از اقتصاد با جهت‌گیری تولید و مصرف خصوصی (مربوط به اشخاص) به سوی اقتصادی با محوریت سرمایه‌گذاری عمومی است. وی برای تحقق این منظور استفادۀ گسترده از ابزارهای سیاستی مالیات مصرف‌کننده را پیشنهاد می‌کند. اما این به باور او کافی نیست و همزمان باید سه طرح کلی پیاده شود: مبارزه با فقر، سرمایه‌گذاری عمومی در مدارس دولتی و رشد و گسترش طبقۀ جدید. این طبقۀ جدید عبارت‌اند از: معلمان، اساتید، پزشکان، مهندسان و … . اهمیت این طبقه در فکر و اندیشه گالبرایت تا حدی است که از نظر او تقاضای اصلی از آمریکا در آینده (مد نظر او در زمان نگارش کتاب) تقاضای منابع انسانی، اطلاعاتی و تعلیم و تربیت خواهد بود. بدین صورت کتاب جامعۀ مرفه با برشمردن اهمیت، نیاز و مزایای سرمایه‌گذاری در تعلیم تربیت و نیروی انسانی پایان می‌یابد اما اندیشه و خطوط اصلی این کتاب در کارهای بعدی گالبرایت به‌ویژه جامعۀ صنعتی جدید گسترش یافته است.

 

بخشی از این کتاب را با هم می خوانیم: اعتقاد امروز این است که استوارترین بنیاد صلح، رفاه عمومی است. ممکن است فردی بیهوده در تاریخ جستجو کند که ثروتمندان همواره از فقرا صلح و آرامش بیشتری داشته اند. از این رو چنین نتیجه گیری می شود که راه مختوم به صلح، راهی است که به ثروت همگانی انجامد. ما از موهبت علم و تکنولوژی برخورداریم که ما را در مسیر رسیدن به صلح و برکت یاری می کند، و تنها چیز مورد نیاز ما آن است که رفتارمان ابلهانه و نامعقول نباشد تا به موجودیتمان لطمه زند. تنها پیام برای فقیران و ناراضیان آن است که بردباری به خرج دهند و از روی خشم مرغی را نکشند که مطمئناً در موقع خود تخمهای طلایی برای آنان برجای خواهد نهاد؛ و پیام برای ثروتمندان آن است که باید آن قدر هوشیار باشند که گاه و بیگاه به فقیران کمک کنند، زیرا از این راه است که باز هم ثروتمندتر خواهند شد.

یک پیشنهاد که می توان آن را به سه بخش تقسیم کرد: اول، رفاه و آسایش عمومی امکان پذیر است؛ دوم، حصول آن بر اساس فلسفة مادی “خود را غنی ساز” امکانپذیر است؛ سوم، این راهی است که به صلح می انجامد.

بدیهی است نخستین پرسشی که در این بررسی به ذهن می رسد این است که آیا منابع کافی برای رسیدن به رفاه عمومی وجود دارد؟

شاید بتوانیم کافی را فراموش کنیم و به کشف رشد تقاضا برای منابع جهان اکتفا کنیم؛ رشدی که هنگام کوشایی همگان برای «بیشتر» داشتن برانگیخته می شود.

از آنجا که نمی توانیم همة منابع را مطالعه کنیم، پیشنهاد می کنم که توجه خود را به یک نوع منبع متمرکز سازیم که تاحدی در موضع مرکزی قرار داد، یعنی سوخت. رفاه بیشتر به معنای استفادة بیشتر از سوخت است.

این نکته بدیهی است که ثروتمندان جهان از برکت تکرار نشدنی آن، یعنی سوختهای نسبتاً ارزان و ساده، عاری می سازند. رشد اقتصادی مداوم آنها حتی موجد تقاضاهای گزافه آمیز بیشتر خواهد شد، و نتیجه اش آن خواهد بود که سوختهای ارزان و سادة جهان مدتها قبل از آنکه کشورهای فقیر به کسب ثروت، آموزش، پیشرفت صنعتی، انباشت سرمایة مورد نیاز برای کاربرد سوختهای مختلف در هر مقیاس برجسته نایل آیند، گران و کمیاب شود.

باید گفت منابع سوخت بسیار نامنصفانه توزیع شده است، و هرگونه کاستی در این زمینه، به هر مقدار هم که باشد، بی درنگ جهان را به دو بخش «داراها» و «ندارها» تقسیم می کند. امروز مناطقی مانند خاورمیانه و شمال آفریقا که بیش از همه مورد احسان قرار گرفته اند، توجه غبطه آمیز جهان را به نحوی تصور ناپذیر بر می انگیزند؛ از طرفی دیگر نواحی پر مصرف مانند اروپای غربی و ژاپن، حکم وارثان محروم از ارث را می یابند. در این جاست که سرچشمة برخورد و نزاع پدیدار می گردد.

من مورد سوخت را فقط به عنوان نمونه ای برگزیده ام که یک قضیة بسیار ساده را تشریح کنم:

رشد اقتصادی که از دیدگاه اقتصاد، فیزیک، شیمی و تکنولوژی نگریسته می شود، دارای هیچ حد قابل تشخیص نیست؛ و هنگامی که از دیدگاه علوم محیط زیستی نگریسته شود، الزاماً به تنگناهای قاطعی خواهد رسید. آن طرز فکر نسبت به حیات که فقط تعقیب یک بعدی ثروت را می جوید مناسب حال این جهان نیست؛ زیرا ثروت جویی هیچ گونه اصل محدودکننده را درون خود ندارد، در حالی که محیطی که این طرز فکر تحقق خود را در آن می جوید شدیداً محدود است.

توسعه و تحول علم و تکنولوژی در طول صد سال گذشته آنچنان عظیم بوده که خطرها حتی از فرصتها سریعتر رشد کرده است. هم اکنون، گواه قاطع وجود دارد که نظام متعادل طبیعت به طور فزاینده ای در پاره ای زمینه ها و در نقاط مشخصی بی تعادل می شود. به سخن دیگر وضع بی تعادلی در آن صورت فقط به چند نقطة مخصوص مربوط نخواهد بود. بلکه به صورت یک مسئلة کلی در خواهد آمد. هرچقدر این فراگرد بی لجام پیش رود، مشکلتر می توان جریان آن را معکوس کرد، البته اگر قبل از به فکر افتادن ما، از نقطة غیر قابل برگشت نگذشته باشد.

 

هنر جذب سرمایه برای استارتاپ‌ ها/ آلخاندرو کرمدس

شاید یکی از سخت‌ترین و پرچالش‌ترین فرایندهایی که هر کارآفرین در مراحل گوناگون کار خود با آن مواجه می‌شود جذب سرمایه‌گذار مناسب و همراه باشد. قاعدتاً این کار مهارت‌های مختلفی می‌طلبد و فقط با دانش تخصصی در صنعت خاص آن استارت‌آپ به دست نمی‌آید، بنابراین، کارآفرینان نیاز دارند خود را برای آن آماده کنند.

این کتاب از زوایای مختلف به موضوع تأمین مالی استارت‌آپ‌ها پرداخته است و نکته‌های کاربردی و کلیدی‌ای در آن مطرح شده است که همۀ فعالان این حوزه به آنها نیازمندند.

همچنین همان‌طور که در بخشی از کتاب آمده است، کارآفرینی که به دنبال جذب سرمایه است همانند فروشنده‌ای حرفه‌ای باید دانش و مهارت‌های کافی و لازم را داشته باشد، که البته در این کتاب به برخی از آنها اشاره شده است، اما برای زبدگی در این موضوع نیاز به مطالعات بین‌رشته‌ای بیشتر در زمینۀ مذاکره، ارتباطات، بازاریابی و دیگر مهارت‌ها همچنان احساس می‌شود.

نظر افراد مختلف در رابطه با این کتاب:

خواندن این کتاب برای تمامی کارآفرینانی که به دنبال تأسیس یک کسب‌وکار و تأمین سرمایه‌ی آغازین هستند، واجب است. این کتاب بسیار خوب و آموزنده نوشته‌ی مردی است که در مواجهه با چالش‌ها و دشواری‌های دنیای کارآفرینی و تأمین سرمایه، نمونه‌ی ایثار و خلاقیت و از خودگذشتگی است.

کارتر کالدول، کارآفرین و مدیر شرکت کراس آتلانتیک کاپیتال

تأمین سرمایه دشوار است. اما مؤسسان استارتاپ‌ها در سرتاسر جهان با کسب دانش درباره‌ی فرآیند تأمین سرمایه از طریق فروش سهام، پیش از اقدام به هر کاری می‌توانند به سادگی سرمایه‌ی مورد نیاز خود را تأمین کنند. توصیه‌های کاربردی آلخاندرو کریمادس، خودآموز بسیار مفیدی در این روند است. کتاب «هنر تأمین سرمایه برای استارتاپ‌ها » با ارائه‌ی قالبی روان، درس‌هایی اساسی را ارائه می‌دهد که خواندن آن برای تمامی کارآفرینان در هر جای دنیا امری ضروری‌ست.

آلن تیلور، مدیرعامل شرکت اِندیور

امروزه منابع اندکی وجود دارند که نحوه‌ی مدیریت و تأمین سرمایه آغازین را به طور کامل به کارآفرینان آموزش دهند. آلخاندرو کریمادس با توضیحی قابل فهم و ساده، فرآیند تأمین سرمایه را تشریح می‌کند.

هنر تأمین سرمایه استارتاپ‌ها، بدون شک نقطه‌ی عطفی برای تمامی کارآفرینان خواهد بود.

سید پاکویت، مدیرعامل شرکت اومِرس

کتابی خارق العاده درباره‌ی تأمین سرمایه. کتاب راهنمای آلخاندرو ابزارهای ضروری را در اختیار کارآفرینان قرار می‌دهد تا با موفقیت به تأمین مالی معناداری دست یابند.

اِلن وبر، مدیر عامل شرکت سرمایه‌گذار رابین هود

 

 

مدیریت پروژه برای غیر مدیر پروژه/ کوری کوگن، سوزت بلیکمور، جیمز وود

این کتاب مناسب کسانی است که فارغ از مدارک و گواهینامه‌ها، واقعاً می‌خواهند بدانند پروژه یعنی چه و در جهت بهبود اوضاع حرف‌های خود قدمی بردارند.

مدیریت پروژه رشته‌ای است که اغلب اشتیاقی برای یادگیری آن وجود ندارد زیرا آن را موضوعی تخصصی، سخت و پیچیده می‌دانند که فقط برخی از متخصصان از عهده‌اش برمی‌آیند. درستی یا نادرستی این موضوع اغلب به زاویۀ نگاهمان به مدیریت پروژه بستگی دارد و اینکه وقتی میگوییم مدیریت پروژه چه چیزی به ذهنمان می‌رسد. احتمالاً پروژۀ بزرگ صنعتی، خدماتی یا عمرانی با صدها نفر که در آن مشغول به کارند و فرایندهای پیچیده و تخصصی. اما اگر پروژه را مجموعۀ فعالیت‌هایی تعریف کنیم که آغاز و پایان مشخص دارند، بودجه و هزینۀ آن‌ها محدود است و لازم است با کمک افراد دیگر آن‌ها را به سرانجام برسانیم، متوجه می‌شویم که همه ما در مسیر زندگی شخصی و حرفه‌ای‌مان با فعالیت‌های زیادی ازاین‌دست درگیریم اما نام آن‌ها را پروژه نمی‌گذاریم و خودمان را مدیر پروژه نمی‌دانیم. اما به‌نوعی همه مدیر پروژه هستیم.

کتاب یاد شده به افرادی که قصد دارند پروژه های خود را سازماندهی کنند، توصیه می شود. اگر پروژه هایی بدون داشتن تیم متخصص و در واقع دوره دیده ی علم مدیریت به صورت آزمون و خطا در حال انجام دارید، این کتاب برای شما نیز مناسب است.

 

 

 

رهبران آخر غذا می‌ خورند/ سایمون سینک

هیج سازمانی در خلال بحران، خود به خود مدیریت نمی‌شود. همیشه بحران موجود را رهبر برطرف کرده است. موفقیت یا شکست سازمان به کمالات و فضیلت‌های رهبری بستگی دارد. نه به فراست و تیزهوشی. جهانی را تصور کنید که در آن تقریباً همه با انگیزۀ سر کار رفتن از خواب بیدار می‌شوند، زمانی‌که در محل کار حضور دارند احساس امنیت و ارزشمندی می‌کنند و بعد با احساس کامیابی به خانه بازمی‌گردند. رهبران آخر غذا می‌خورند برای آن دسته از رهبران و سازمان‌ها نوشته شده است که خود را به ایجاد محیط‌هایی متعهد می‌کنند که در آنها مردم به‌طور طبیعی با هم برای انجام کارهای چشمگیر همکاری می‌کنند.

رهبر یا مدیر شرکت است که میزان موفقیت آن را تعیین می‌کند. رهبران و مدیران فرهنگ سازمان را می‌ساند و فرهنگ به کارمندان می‌گوید که صبح با اشتیاق سرکار بیایند یا هر روز بابت کاری که دارند غر بزنند.

هنگامی که دریانوردان در شب اردو می‌زنند، اولین گروهی که غذا می‌خورند سربازان رده‌ی پایین هستند. بعد مقامات ارشد شروع به خوردن غذا می‌کنند و در نهایت رهبران آخرین گروهی هستند که غذا می‌خورند. اگر غذا به اندازه‌ کافی وجود نداشته باشد، این رهبران هستند که چیزی برای خوردن گیر‌شان نمی‌آید نه سربازان رده‌ی پایین.

این نمونه‌ای عالی از رهبری واقعی است. هدف رهبران واقعی این نیست که با تحمیل هزینه به دیگران، جیب خود را پر کنند. آن‌ها افرادشان را همچون منابعی که می‌توان در زمان‌های مناسب از آن‌ها استفاده کرد و در مواقع دشوار کنارشان گذاشت، نگاه نمی‌کنند. همچنین آن‌ها نیاز‌های خود را بر نیازهای افراد دیگر مقدم نمی‌دانند. رهبران بزرگ مراقب افرادی که زیر نظرشان کار می‌کنند هستند و رفاه افرادشان را به هر چیز دیگری مقدم می‌دانند.

به بیان عملی رهبران بزرگ یک حلقه ایمنی حول افرادی که رهبری می‌کنند ایجاد می‌کنند. در محیطی که پر از خطرات واقعی است، هنر رهبری این است که روش‌هایی برای گسترش این حلقه ایمنی پیدا کند و این کار را بارها و بارها تکرار کند.

قدرت و تداوم یک شرکت به خاطر محصولات یا خدماتی که ارائه می‌کند نیست، بلکه نتیجه‌ اتحادی است که میان افرادش برقرار شده است. هر یک از افراد شرکت نقشی در حفاظت از حلقه ایمنی بازی می‌کند و این وظیفه‌ رهبر است که مطمئن شود افراد وظیفه‌شان را به خوبی انجام می‌دهند. این افراد نابغه نیستند که با قرار گرفتن در راس شرکت و مشخص کردن مسیر، باعث سر برآوردن افراد فوق‌العاده می‌شوند. بلکه این افراد فوق‌العاده هستند که با انجام درست کارهاشان باعث می‌شوند افرادی که در راس قرار دارند نابغه به نظر برسند. میکروکتاب رهبران آخر از همه غذا می‌خورند، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز و نامزد بهترین کتاب در گودریدز 2014  بوده است.

 

هوش هیجانی برای مدیران پروژه/  آنتونی مرسینو

نقطه شروع برای به کار بردن هوش هیجانی در مدیریت پروژه زمانی است که ما می پذیریم مدیریت پروژه عبارت است از انجام دادن کارها از طریق دیگران. همگی ما به عنوان مدیران پروژه برای موفقیت به یکدیگر وابسته‌ایم. به منظور بدست آوردن هر نتیجه چشمگیر، ما به یک گروه نیاز داریم. پروژه‌های بزرگ و مهم معمولاً به تیم‌های بزرگ و موثر و هم چنین یک مدیر پروژه تاثیرگذار نیاز دارند. پیشرفت به عنوان یک مدیر پروژه نیازمند درک و تسلط بر مفهوم هوش هیجانی است. بله، تسلط بر هوش هیجانی! مدیرانی که بر هوش هیجانی تسلط دارند، می توانند حرفه خود را از طریق گرفتن و تحویل دادن مدام پروژه های بزرگ‌تر و مهم‌تر ارتقا دهند. در واقع، موفقیت در پروژه‌های بزرگ و پیچیده عمدتا به سطح هوش هیجانی مدیر پروژه بستگی دارد. مدیرانی که در هوش هیجانی مهارت دارند،  قادرند با تعداد افراد و گروه‌های یکسان نتایج بهتری را به دست آورند.

نویسندگان این کتاب‌ها، علاقه دارند کاربرد هوش هیجانی را در همه‌ی جنبه‌های زندگی نشان دهند. به همین علت، ترکیبی از مثال‌های شغلی، شخصی و زندگی عاطفی را ارائه می‌کنند تا خواننده، گسترده‌ی کاربرد دانش هوش هیجانی را ببیند و لمس کند.

مرسینو، تجربه‌ی خوبی در آموزش مدیریت پروژه و مدیریت کسب و کارها دارد و این تجربه باعث شده که مثال‌ها و توضیحاتش در این کتاب، ملموس و کاربردی باشد.

 

 

اوج گیری، قواعد سه گانه تفکر استراتژیک پیشرفته/ ریچ هورواث

بر اساس مطالعه ای که در مجلة چیف اگزکیوتیو منتشر شده است، ارزشمندترین مهارت رهبران امروز، تفکر استراتژیک است. در عین حال، بسیاری از شرکت ها معتقدند تفکر استراتژیک همان مهارتی است که رهبران ارشدشان باید آن را کسب کنند یا بهبود بخشند. کتاب اوج گیری ابزارها و تکنیک هایی در اختیار مدیران قرار می دهد که با استفاده از آنها می توانند قابلیت های تفکر استراتژیک پیشرفته را کسب کنند و به رهبران استراتژیک واقعی تبدیل شوند. چارچوب ارائه شده در قالب قواعد سه گانة تفکر استراتژیک پیشرفته رهبران را قادر به ترکیب استراتژی و نوآوری خواهد ساخت و برایشان رشدی سودآور به همراه مزیت رقابتی به ارمغان خواهد آورد.

نویسنده برای آنکه به مدیران کمک کند تا به جای صرفا تاکتیکی بودن، استراتژیک تر عمل کنند، قواعد سه گانه پایه ای تفکر استراتژیک را پی ریزی و معرفی می کند که شامل: 1-)فراست ، که به شما کمک می کند بینش های کلیدی کسب و کار را خلق کنید.

2- تخصیص، که منابع را از طریق سبک سنگین کردن متمرکز می نماید.

و 3- اقدام است، که اجرای استراتژیک را برای دستیابی به اهداف بلند مدت می طلبد.
با استفاده از این چارچوب ساده، مدیران به ابزاری مجهز می شوند تا بتوانند همیشه استراتژیک فکر کنند.
۱۰ چالشی را که مدیران، آنها را به عنوان موانع ایجاد، اطلاع رسانی و اجرای استراتژی معرفی کرده اند درین کتاب فهرست شده اند که عبارتند از زمان، تعهد (خریدار داشتن استراتژی در میان افراد سازمان)، فقدان اولویت ها، وضع موجود، عدم درک چیستی استراتژی، فقدان آموزش و ابزارهای لازم برای تفکر استراتژیک، فقدان همسویی، آتش نشانی(واکنش شدید در مواجهه با هر مساله ای)، فقدان داده ها و اطلاعات با کیفیت و به موقع و جهت گیری غیر شفاف سازمان که هر کدام ازین چالش ها به تفصیل در کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.

 

به روایت مهندس محمد صفری

 

منابع:

https://fa.wikibooks.org/wiki/%D8%AB%D8%B1%D9%88%D8%AA_%D9%85%D9%84%D9%84

http://www.eghtesadsara.ir/معرفی-کتاب-ثروت-ملل-آدام-اسمیت

https://nashreney.com/content/نظریه-عمومی-اشتغال،-بهره-و-پول

http://tarjomaan.com/barresi_ketab/6459/

https://reporter20.persianblog.ir/vZgEoeorEJfEEvobaMAp-%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D9%88%DA%86%DA%A9-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA

https://khanehkarafarini.com/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D9%BE%D9%87%D8%A7/

https://aryanaghalam.com/book/project-management-for-the-unofficial-project-manager/

https://motamem.org/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%87%D9%88%D8%B4-%D9%87%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DA%98%D9%87/

https://shahreketabonline.com/products/40/122024/tags/critique/

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا