اخباراخبار ویژه

اختصاصی بسپار/ گفت و گو با دکتر محمدرضا حقیقی، مدیرعامل پتروبسپار سیرجان: هوشمندسازی کسب و کار مدلی برای افزایش سودآوری است

بسپار/ایران پلیمر دکتر محمدرضا حقیقی را در ساختمان رنگدانه سیرجان ملاقات می کنیم. مجموعه ای که بابک شایسته آن را راهبری می کند.
محمدرضا حقیقی، دکترای روابط عمومی دارد و فوق دکترا در مدیریت کسب و کار. او هر چند مدیرعامل یکی از شرکت های هلدینگ رنگدانه سیرجان است ولی ریاست او بر انجمن روابط عمومی ایران و تخصص او در این حوزه، برای روشن کردن فضای گفت و گوها و گزارش های این شماره بسیار کارساز بود.

بسپار- آقای دکتر لطفا ابتدا تعریف مشخصی از دیجیتال مارکتینگ برای مخاطبین ما که شاید کمتر با این حوزه تخصصی آشنا باشند، بفرمایید.
حقیقی: دیجیتال مارکتینگ به هرگونه‌¬ای از بازاریابی محصولات و خدمات می¬‌گویند که از طریق دستگاه‌¬های الکترونیکی انجام می‌¬شود. دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال شامل تمام فعالیت هایی است که ما در بستر اینترنت انجام می دهیم تا برای یک محصول یا یک خدمت مشتری پیدا کنیم. این فعالیت ها می تواند تلاش برای بهبود نتیجه موتورهای جستجو، تبلیغ در شبکه های اجتماعی، ارسال پیامک، ارسال ایمیل و مانند آن ها باشد. هدف اصلی ما همانطور که اشاره کردم معرفی یک محصول یا خدمت به مشتری ها و ترغیب آن ها به خرید است.
دیجیتال مارکتینگ در دو بخش آفلاین و آنلاین ابزارهای مختلفی دارد که هرکدام از آن‌ها با توجه به شرایط و نیاز استفاده می شوند.

آنالیز و تحلیل داده
بهینه‌سازی موتور جستجو (SEO)
ایمیل مارکتینگ
تبلیغات کلیکی
تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی
مدیریت شبکه‌های اجتماعی و تحلیل آن
ارسال پوش نوتیفیکیشن
انتشار رپورتاژ آگهی
کوتاه‌کننده‌ی لینک
چت آنلاین

بسپار- فرق اساسی بین مفاهیمی همچون دیجیتال مارکتینگ، برندینگ و هویت سازمانی چیست؟
حقیقی: همانگونه که در بالا عرض کردم دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال شامل تمام فعالیت هایی می شود که ما در بستر اینترنت انجام می دهیم تا برای یک محصول یا یک خدمت مشتری پیدا کنیم.
اما دیجیتال برندینگ به معنی روشی است که شما با اسفاده از ابزار های دیجیتال و در بستر اینترنت اقدام به معرفی برند و کسب کار خود می کنید. هدف اصلی از دیجیتال برندینگ این است که شما مردم را با برند خود آشنا کنید. آن ها را ترغیب به خرید از برند خود بکنید. مردم دوست دارند تا از یک سایت مطمئن خرید کنند. شما با دیجیتال برندینگ سعی می کنید تا به همان سایت مطمئن تبدیل شوید.
از مهم ترین تفاوت های دیجیتال برندینگ و دیجیتال مارکتینگ هم همین هدف اصلی آن هاست. در دیجیتال مارکتینگ ما تمرکز خود را فقط بر روی تبلیغ یک کالا می گذاریم اما در دیجیتال برندینگ ما روی تبلیغ کل کسب و کار خود متمرکز می شویم.
در ادامه به دیگر تفاوت های دیجیتال برندینگ و دیجیتال مارکتینگ می پردازم.
1- دیجیتال مارکتینگ جذب می کند اما دیجیتال مارکتینگ حفظ می کند
فرقی ندارد که چه کسب و کاری دارید اگر می خواهید مشتری ها را جذب کنید، به مارکتینگ احتیاج دارید. اما وقتی مشتری ها را جلب کردید، به چیزی نیاز دارید تا مشتری ها را حفظ کنید. اینجاست که بحث برندینگ مطرح می شود. مردم می خواهند با برند هایی که می شناسند تجارت کنند و شما باید کاری کنید که مردم شما را بشناسند و اعتمادشان به شما جلب شود. این کاری است که برندینگ انجام می دهد.
2- دیجیتال مارکتینگ موجب فروش اما دیجیتال برندینگ موجب وفاداری مشتری است
در مارکتینگ سعی می کنیم تا محصولات خود را به فروش برسانیم. اما در برندینگ رویکردی بلند مدت تر را پیش می گیریم. به دنبال ایجاد حس مثبت و وفاداری مشتری نسبت به برند خود می رویم که هم نیاز به صرف زمان بیشتری نسبت به مارکتینگ دارد و هم بازدهی آن می تواند بیشتر باشد.
3- برندینگ قدم اول است و مارکتینگ قدم بعدی
قطعا شما هم این سوال را شنیده اید که اول مرغ بوده یا تخم مرغ؟ مارکتینگ یا برندینگ هم متاسفانه چنین وضعیتی دارند. مارکتینگ حرف اول را می زند یا برندینگ؟ در تجارت، برندینگ همیشه قبل از مارکتینگ می آید، دلیل آن هم واضح است. شما هیچ وقت نمی توانید یک کالا از برندی را که هنوز ساخته نشده است بفروشید. همیشه قبل از این که به فکر راه اندازی یک تجارت باشید، باید در مورد برندینگ آن فکر کرده باشید.
4- استراتژِی های دیجیتال مارکتینگ در طول زمان تغییر می کند ولی در خصوص برندینگ خیر
برای این که شما فروش بالایی داشته باشید باید برای مارکتینگ خود استراتژی تعریف کنید. این استراتژی ها می توانند به مرور زمان و با توجه به موقعیت های مختلف تغییر کنند. اما استراتژی برندینگ شما همیشه ثابت است. اگر بخواهید استراتژی برندینگ را تغییر دهید، مثل این می ماند که بخواهید یک برند جدید را از اول خلق کنید. زیرا دیگر مشتری های ثابت خود را از دست می دهید و به یک فرایند طولانی مدت احتیاج دارید تا به جای قبلی خود بازگردید.
5- تاثیرات برند سازی بر مشتریان و کارمندان
کارمندان شما هم مثل مشتری ها تحت تاثیر قرار می گیرند. اما نه تحت تاثیر مارکتینگ بلکه آن ها فقط از استراتژی برندینگ شما تاثیر می پذیرند و تبدیل به بخشی از آن می شوند. پس اگر شما یک استراتژی خوب برای برندینگ خود داشته باشید، کارمندان می دانند که دقیقا باید چه کاری را انجام بدهند و چه کاری را انجام ندهند.

نتیجه
حال که تفاوت این دو را فهمیدیم بهتر است دیگر هیچ وقت از دو اصطلاح دیجیتال مارکتینگ و دیجیتال برندینگ به جای یکدیگر استفاده نکنیم. الان که می دانیم مارکتینگ و برندینگ چه هستند و چه تفاوت هایی با هم دارند متوجه می شویم که این دو همیشه با هم هستند و بدون هم به کار هیچ کسب و کاری نخواهند آمد. اگر شما برند خود را ایجاد کرده اید ولی برنامه ای برای معرفی و فروش محصولات خود ندارید یا اگر محصولی تولید کرده اید ولی برندی ندارید که مردم بشناسند، پس هیچ وقت به میزان فروشی که رضایت بخش باشد نخواهید رسید.

و اما هویت سازمانی …
آیا میان هویت سازمانی و تصویر ذهنی برند و تصویر شرکت یا تصویر سازمانی (Corporate Image) تفاوت وجود دارد؟ برخی به جای هویت سازمانی از هویت برند استفاده می کنند. آیا این دو واژه معانی یکسانی دارند؟ ویژگی های یک هویت سازمانی موفق چیست؟ هویت سازمانی چه زمینه هایی را پوشش می دهد؟
هویت سازمانی (Corporate Identity) یک تصویر کلی از کلیه جنبه های بصری و حسی یک شرکت را در بر می گیرد. طراحی لوگو، نوشت افزار، ست اداری (Collateral) از جمله بروشورهای چاپی و پاکت نامه، طراحی وب سایت، ایمیل، شبکه اجتماعی، تبلیغات آنلاین، رادیویی، مجله، بیلبورد و تلویزیونی، طراحی محصول و بسته بندی، یونیفرم کارمندان، اطلاع رسانی دیداری (Signage) سازمان و علائم گرافیکی روی خودروهای سازمان به کمک هویت سازمانی تعریف می شوند. یک هویت سازمانی نیازمند آن است که بتواند کلیه احساسات و تاثیرات بالقوه ایجاد شده به وسیله سازمان را اداره کند، به کار بردن هویت های ناسازگار و یا عدم وجود این هویت می تواند به ادراکی از برند که دلخواه شما نیست بیانجامد.

بسپار- آقای دکتر حقیقی، هوشمندسازی کسب‌وکار یا هوش تجاری چیست؟
حقیقی: هوشمندسازی کسب‌وکار یا هوش تجاری (BI) معادل عبارت Business Intelligence به سازمان‌ها کمک می‌کند تا با آگاهی از وضعیت کسب و کار خود تصمیمات بهتری اتخاذ کنند.
کسب و کار برای موفقیت خود نیازمند دسترسی سریع و آسان به اطلاعاتی درباره مشتریان، امور داخلی سازمان، فرآیندهای کسب و کار، تامین‌کنندگان و همه موجودیت‌های مرتبط با خود است. هوش تجاری (BI) به بنگاه‌های اقتصادی کمک می‌کند تا دسترسی مناسب به اطلاعات مورد نیاز خود داشته باشند.
هوشمندسازی کسب‌وکار و تحلیل داده‌های تجاری
هوشمندسازی کسب‌وکار، شامل استراتژی‌ها و تکنولوژی‌هایی است که شرکت‌ها برای تحلیل داده‌های مربوط به تجارت و کسب‌وکار استفاده می‌کنند. هوشمندسازی کسب‌وکار یک فرآیند فناوری محور برای تحلیل دادهها و ارائه اطلاعات است که به صاحبان کسب‌وکار، مدیران ارشد و دیگر کاربران کمک می‌کند تا تصمیمات تجاری آگاهانه بگیرند.
BI شامل تنوع وسیعی از ابزارها، اپلیکیشن‌ها و روش‌هایی است که سازمان را قادر می‌سازد تا از منابع داخلی و خارجی، اطلاعات جمع‌آوری کند و آن‌ها را برای بررسی، توسعه و اجرا آماده کند.
در هر کسب‌وکاری حجم انبوهی از داده‌ها‌ی خام وجود دارد که در نگاه اول معنای مشخصی ندارند. در این زمان است که باید با استفاده از هوش تجاری (Business Intelligence) اطلاعات مناسبی را از میان داده‌ها به دست آورد.
به طور مثال در زمینه‌ی فروش اقلام در یک سازمان به قیمت اقلام موجود می‌توان اشاره کرد که فهرستی از اعداد و ارقام است.
در نتیجه‌ هوشمندسازی می‌توان داده‌های خام را به اطلاعاتی قابل فهم و پایه‌ای برای تصمیم‌گیری تبدیل کرد. به عنوان مثال BI می‌تواند به مدیران سازمان بگوید چند درصد از کالاها در زمان افزایش قیمت دچار کاهش فروش شده‌اند و یا وفاداری مشتریان در زمان افزایش قیمت‌ چقدر تحت تاثیر قرار گرفته است؟
با استفاده از هوش تجاری یا هوش کسب‌وکار، اطلاعات در زمان مناسب و با انعطاف بیشتری در اختیار مدیران قرار داده می‌شود. نمایش اطلاعات به صورت جداول و نمودارهای مختلف، در کنار هم قرار گرفتن اطلاعات مرتبط و وجود نشانگرهای وضعیت شاخص‌های مختلف در کسب و کار، باعث می‌شود تا دسترسی و درک اطلاعات برای مدیران و صاحبان کسب و کار تسهیل شود. این شرایط سازمان‌ها را هدایت تا کارایی بیشتری داشته باشند.
هوشمندسازی کسب‌وکار باعث بهبود عملکرد تمام بخش‌های یک سازمان از طریق بهبود دسترسی به اطلاعات و سپس استفاده از آن اطلاعات برای افزایش سودآوری است. سازمان‌هایی که این رویکرد را در پیش گرفته‌اند می‌توانند از اطلاعات جمع‌آوری شده برای کنترل، رصد و مدیریت فرآیندهای کسب‌وکار استفاده کنند. در نتیجه این رصد، اخذ تصمیمات استراتژیک در مورد فرآیندهای کسب و کار و به دنبال آن مدیریت فرآیندهای کسب و کار با سرعت مناسبی صورت خواهد گرفت. علاوه بر تسریع عملکرد سازمان این شرایط منجر به بهبود بهره‌وری هم می‌شود.

بسپار- به نظر شما صنعت پلیمر و پلاستیک امروز از فرآیند بازاریابی دیجیتال منتفع می شود؟

 

(ادامه دارد …)

متن کامل این مقاله را در شماره ۲۳۲ ماهنامه بسپار که در بهمن ماه ۱۴۰۰ منتشر شده است بخوانید.

در صورت تمایل به دریافت نسخه نمونه رایگان و یا دریافت اشتراک با شماره های ۰۲۱۷۷۵۲۳۵۵۳ و ۰۲۱۷۷۵۳۳۱۵۸ داخلی ۳ سرکار خانم ارشاد تماس بگیرید. نسخه الکترونیک این شماره از طریق طاقچه و فیدیبو قابل دسترسی است

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا