اخباراخبار ویژه

اختصاصی بسپار/ گفت و گو با دکتر رضا جهانمردی سرپرست دانشکده ی نفت و مهندسی شیمی در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی: مجبورند بروند جایی که رقابت ها عادلانه تر باشد …

گروه ترجمه و تولید محتوا در بسپار/ایران پلیمر واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، بزرگترین واحد این دانشگاه و برترین آنها بر روی ارتفاعات شمال غرب شهر تهران بنا شده است. بزرگترین کتابخانه دانشگاهی کشور و بزرگترین پارکینگ طبقاتی شهر تهران را در خود جای داده و 50000 دانشجو در این واحد مشغول به تحصیل هستند.
ساختمان دانشکده نفت و مهندسی شیمی (گروه مهندسی پلیمر در این دانشکده شکل گرفته است) در مرتفع ترین نقطه و آخرین ساختمان مجموعه قرار دارد. در یک روز نسبتا سرد و بسیار آلوده آذرماه برای دیدار با سرپرست دانشکده، دکتر رضا جهانمردی، 5 کیلومتر از گیت وردی دوم بالا می رویم و در یکی از پیچ ها سانحه تلخ 4 دی ماه 1397 را به یاد می آوریم.
انتظار نداریم که یک همدانشکده ای (در دانشگاه صنعتی امیرکبیر) قدیمی و آشنا را ببینیم و خاطرات بسیاری از نخستین روزهای انتشار دانشجویی بسپار زنده شود.
نظرات آقای دکتر جهانمردی هم در خصوص آموزش مهندسی پلیمر در کشور دلسوازنه و قابل توجه بود. می خوانید.

بسپار- آنطور که به نظر می رسد هیچ کدام از سه ضلع دانشگاه، دانشجو و صنعت در خصوص آموزش مهندسی در کشور از هم رضایت کاملی ندارند. چرا؟ به نظر شما راهکار چیست؟
جهانمردی: راستش دلیل این است که هیچ کدام درست سر جای درست نیستند. شما صنایع مختلف پلیمری کشور را ببینید. حال و روز خوبی ندارند و با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته اند. خب چنین صنعتی نمی تواند به دنبال تحقیق و توسعه و محصول هایتک باشد. قیمت مواد اولیه پلیمری مدام بالا می رود و انرژی صنعت صرف حفظ قیمت های نهایی می شود.
دانشگاه هم باید در چارچوب های تعریف شده از سوی وزارت علوم حرکت کند. متاسفانه آنچه در بازنگری های دروس هم دیده می شود چندان در راستای کاربردی تر شدن دانش نیست. البته خدا را شکر در مهندسی پلیمر اغلب اساتید زبان صنعت را می دانند. می دانند که این درس باید یک جایی به درد دانشجو بخورد ولی خیلی از رشته ها این شانس را هم ندارند.
جو مقاله نویسی هم که غالب است. برخی دانشگاهیان انگار توجهی ندارند که وقت، انرژی و هزینه هایی که صرف پژوهش مشخصی می شود آیا مشکلی از مشکلات مملکت را حل خواهد کرد؟
مقاله نویسی بد نیست ولی این رشد کاریکاتوری ست. عنوان های برتر در انتشار مقالات مشکلی را رفع نمی کند فقط اساتید را سوق می دهد به سویی که از رسالت اصلی خود دور شوند. این هم بر می گردد به سیاست گذار.

بسپار- شما فکر می کنید سیلابس دروس مهندسی پلیمر تا چه حد تحت تاثیر تدریس اساتید می تواند کارآ تر شود؟
جهانمردی: خدمت شما گفتم، اساتید ما خوشبختانه ارتباط خوبی با صنعت دارند. دروس تخصصی ما مثل مهندسی پلاستیک و الاستومر کاملا کاربردی هستند. ولی اتفاق هایی که در بازنگری سرفصل ها می افتد، دقت کافی ندارد. درس هایی حذف می شود و درس های جایگزین می شود که کمکی به بالابردن مهارت عملی دانشجویان نمی کنند. ریل گذاری وزارت علوم هم به گونه ای است که اگر استاد در آن قرار نگیرد، پس زده می شود. آنهایی که مقاله نویس هستند در سازوکار فعلی تشویق می شوند و کسانی که سالی دو سه مقاله می نویسند در نهایت طرد.
این به نظر من فقط مربوط به علوم پایه و مهندسی هم نیست. در علوم اجتماعی هم این روند دیده می شود. سیاستی وجود ندارد که اساتید را به سمت و سوی تفکر صنعتی و دروس کاربردی هدایت کند.
در هر حال کل بستر انگار دچار یک بیماری است. صنعت از یک سو و دانشگاه از سوی دیگر. توسط یکی از دوستان آقای دکتر عباسیان، پروژه ای در پتروشیمی شازند که در حوزه های فعالیت من بود، معرفی شد. قرار بود 6 ماهه به سرانجام برسد ولی آن قدر علاقه مند بودم که یک ماهه تحویل شد. ولی همین یک مورد بود. آب هم یک جا بماند می گندد.
اوایل که درسم تمام شده بود به شرکت های مختلف پروپزال می دادم ولی روی خوش از سوی صنعت نمی دیدم. گفتم خودم یک شرکت دانش بنیان تاسیس کنم. با همسرم (که هم رشته ای هستیم) سه سال در پژوهشگاه پلیمر کار کردیم و دو محصول را هم توسعه دادیم. ولی در سال 90 همزمان با تحریم ها و اوضاع نابسامان اقتصادی حمایت ها از مجموعه های نوپا قطع شد و ما هم تعطیل کردیم.
می خواهم بگویم برای اساتید شیفته کار صنعتی هم زمینه فراهم نیست. سیاستگذاران کلان کشور باید چنین امکان و فرصتی را فراهم کنند.

بسپار- واحد شما چه قدر در حرکت به سوی نسل های جدیدتر دانشگاه ها موفق بوده است؟ در هر حال پیش بینی این است که با محدود شدن بودجه های تخصیصی به دانشگاه ها، باید مکانیسم هایی برای درآمدزایی در آنها ایجاد شود …
جهانمردی: ببینید پروژه باید از جایی بیاید. آیا صنعت وجود دارد که بتواند برای اجرای پروژه های جدید هزینه کند؟ صنایع بزرگ می توانند که آنها هم داستان خود را دارند. در سال های گذشته دانشگاه های مختلف بی رویه دانشجوی دکترا گرفتند! وقتی من تحصیل می کردم دانشگاه امیرکبیر سالی یک دانشجوی دکترا می گرفت. بعدا این تعداد یکباره شد سالی 9 نفر! خب دانشگاه های دیگر هم بودند. توان جذب این افراد به عنوان هیات علمی مگر در کشور چه قدر بود؟ بقیه در شرکت های بزرگ (پتروشیمی ها و صنایع نظامی و … ) شاغل شدند. خب فرض کنید امروز ما در دانشگاه می خواهیم پروژه ای انجام بدهیم خب در واحدهای تحقیق و توسعه صنایع بزرگ 20 نفر Phd نشسته! اینها خودشان منتظر ایده هستند. کارفرما هم ترجیح می دهد از نیروی انسانی در اختیار خودش برای انجام طرح ها استفاده کند.
متاسفانه در یک بازه زمانی توجهی به متناسب بودن تعداد دانش آموختگان و ظرفیت های کشور نشد. نتیجه هم وضعی است که امروز می بینیم.

بسپار- خیلی از دانش آموختگان مهندسی پلیمر مواردی از نقاط ضعف خود را در زمان ورود به بازار کار و یا کارآفرینی عدم آشنایی با مباحث اقتصاد، مالی و مدیریت می دانند …
جهانمردی: خب ما که نمی توانیم قانون وضع کنیم. ما صرفا مجری هستیم و در چارچوب وزارت علوم حرکت می کنیم. دروسی مثل مدیریت صنعتی را به عنوان واحدهای اختیاری به دانشجویان معرفی می کردیم که متاسفانه آن را حذف کرده اند. خود ما واحد درسی اقتصاد و مهندسی داشتیم که اگر خاطرتان باشد خدا رحمت کند دکتر منتظر رحمتی ارایه می کردند و در پروژه پایانی این درس باید یک خط پایلوت را طراحی و محاسبه می کردیم. الان هم من اصرار دارم که این دروس توسط یکی از اساتید مهندسی شیمی که در بیرون مدیرعامل هستند و یا آقای دکتر مهرانپور به عنوان کارآفرین یک هلدینگ پلیمری تدریس شود.
به هر حال ما تلاش می کنیم کاستی های سیستم آموزش را در طی کارآموزی بچه ها رفع کنیم. سعی می کنم به دانشجوها توجه بدهم که چارت سازمانی چیست و روابط انسانی یاد بگیرند. اگر به عنوان کارشناس R&D وارد سازمانی شدند و ایده ای داشتند با چه کسی و از چه مسیری دنبال کنند. اینها چیزهایی است که در دروس ما نیست. ما در دانشگاه محصل تحویل می گیریم و محصل تحویل می دهیم!

بسپار- آقای دکتر در دوران همه گیری کرونا آموزش مهندسی پلیمر چه قدر خسارت دید؟
جهانمردی: کرونا ضربه بسیار سختی بود. خصوصا برای رشته هایی مثل ما که ماهیت عملی دارند. بچه ها باید مواد را لمس کنند و ماشین آلات را ببیند و … که محروم شدند. ما آزمایشگاه ها و کارگاه ها را در سه هفته انتهایی ترم برای دانشجویانی که تمایل داشتند (چون نمی توانستیم اجبار کنیم) ارایه کردیم. در واقع با حداقل هایی که می شد این سرویس های آموزشی را دادیم. خودمان هم واقف هستیم که ایده آل که هیچ، خوب هم نبودیم. ولی چاره ای هم نبود.
در دورس تئوری می توانم بگویم آموزش مجازی از جنبه هایی بهتر هم بود. هر چند هیچ آموزشی جای آموزش حضوری را نمی گیرد. ما در بدو استخدام در دوره های روانشناسی تربیتی و آموزشی شرکت کردیم. 180 ساعت آموزش دیدیم که آن سوال و جواب های کلاسی و حضور فیزیکی واقعا مهم است. اگر آموزش مجازی خوب بود که دانشگاه پیام نور موفق بود! کیفیت فارغ التحصیلان این دانشگاه اصلا قابل مقایسه با دیگران نیست و مهارتی ندارند. مگر اینکه دانشجویی به دلایل شخصی روی یادگیری وقت و انرژی گذاشته باشد. در هر حال آموزش مجازی این فرصت را برای دروس تئوری به وجود آورد که دانشجو بتواند ضبط کند و بارها و بارها به آن گوش کند.
گروه هایی در شبکه های اجتماعی به ضرورت ایجاد شد، دانشجو شماره موبایل استاد را در دست دارد و چون امکان دیدار حضوری کم است می تواند به راحتی سوالات خود را در هر وقت مطرح کند و پایخ بگیرد.
البته که باید اشاره کنم سرعت اینترنت و سامانه های آموزش مجازی مشکلات زیادی دارند که روی کیفیت تدریس و یادگیری موثر است.

(ادامه دارد …)

متن کامل این مقاله را در شماره 231 ماهنامه بسپار که در نیمه دی ماه ۱۴۰۰ منتشر شده است بخوانید.

در صورت تمایل به دریافت نسخه نمونه رایگان و یا دریافت اشتراک با شماره های ۰۲۱۷۷۵۲۳۵۵۳ و ۰۲۱۷۷۵۳۳۱۵۸ داخلی ۳ سرکار خانم ارشاد تماس بگیرید. نسخه الکترونیک این شماره از طریق طاقچه و فیدیبو قابل دسترسی است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا