اقتصاد و مدیریت

چگونه به مدیری استراتژیک تبدیل شویم؟

بسپار می نویسد، در دنیای پرتکاپوی امروز که خلاقیت و نوآوری حرف اول را می‌زند، رقابت سختی بین مدیران و رهبران برای متمایز شدن از دیگران و تبدیل شدن به مدیران استراتژیک و رهبران تاثیرگذار در جریان است به طوری که هر مدیری می‌کوشد با استفاده از ترفندها و رویکردهای متفاوتی در قلب مشتریان، سهامداران و کارکنانش نفوذ کند و خود را به‌عنوان عاملی تعیین‌کننده در پیشبرد اهداف سازمانی معرفی کند. در این میان برای تبدیل شدن به یک مدیر استراتژیک و موثر راهکارهایی وجود دارد که شاید در کتاب‌های درسی و کلاسیک مدیریت نتوان آنها را پیدا کرد. در ادامه به چند مورد از این راهکارهای عملی و کاربردی اشاره خواهد شد.

 

بر بیش از یک رشته تسلط یابید

در گذشته طبق نظر برخی از کارشناسان، افرادی که نمی‌توانستند رهبر استراتژیک شوند، از رده خارج مي شدند و افرادی که می‌توانستند این کار را انجام دهند پاداش مي‌گرفتند. اما مساله اینجا بود که این رهبران شکست خورده قبلا به‌عنوان رهبران تاکتیکی رده پایین‌تر عملکرد موفقی داشته‌اند، اما نتوانستند آن موفقیت‌ها را به سطح بالاتر منتقل کنند.  به همین دلیل بود که چند سال پیش از من خواسته شد علت این مساله را تحلیل کنم و راه حلی ارائه کنم که به رهبران تاکتیکی موفق کمک کند قبل از آنکه در معرض موقعیت‌های شغلی عالی قرار بگیرند، نقاط ضعف خود و اصل مشکل را درک کنند و آنچه نیاز دارند انجام دهند تا در آینده مدیران ارشد موفقی باشند. به‌طور کلی در سطوح بالا، رهبراستراتژیک باید به‌طور دائم در تعامل با سایر متخصصان در خارج از سازمان باشد و نظارت مستقیمی روی تمام زیر دستان خود اعمال کند.  چنین مدیری نیاز دارد با ماموران دولتی، رسانه، مدیران شرکت‌های رقیب و حتی ماموران و مدیران در سایر کشورها مواجه شود. به علاوه، بسیاری از زیردستان رهبر سازمان در سطوح مختلف، دانش و تخصص فنی فراوانی در زمینه‌هایی دارند که او، اطلاعات و تجربه کمی در آن زمینه‌ها دارد. بنابراین می‌تواند از دیگران چیز‌های بسیاری بیاموزد.

 منبع: روزنامه دنیای اقتصاد 

ارتباط با سایر رشته‌ها را گسترش دهید

شاید بازی کودکانه تلفن بازی را به یاد بیاورید که در آن کودکان دایره وار دور هم نشسته و نفراول رازی را در گوش هم شاگردی سمت راست خود زمزمه می‌کرد و او هم آن را به نفر بعدی منتقل می‌کرد و همین‌طور تا آخر. نکته جالب در اغلب موارد این است که رازی که در نهایت بیان می‌شود، تفاوت چشمگیری با آن چیزی دارد که در ابتدا بیان می‌شد. در اغلب موارد داستانی که بازگو می‌شود هر بار متفاوت تر از آن چیزی بود که برای نفر اول خوانده می‌شود به طوری که در آنها مثلا مردها زن می‌شوند، شغل‌ها تغییر می‌کردند و حتی شکل کلی داستان نیز تغییر می‌کرد. در پایان این تمرین هم همه شرکت‌کنندگان به دشواری انتقال یک پیام ساده بر سطوح مختلف مدیریتی واقف می‌شوند. جالب‌تر آنکه این دشواری در صورت متفاوت بودن تخصص‌ها و رشته فعالیت مدیران بیشتر می‌شود.

برنامه‌ای که در اینجا برای تبدیل مدیران به رهبران استراتژیک ارائه شده، چندان پیچیده نیست و در نتیجه این برنامه را هر مدیری می‌تواند به راحتی اجرا کند. عنصر اصلی در این میان عبارت است از اینکه برای تبدیل شدن به یک رهبر استراتژیک باید خلاقیت داشته باشید و برای نیل به این هدف باید شروع به تفکر و عمل استراتژیک کنید. این موقعیت خوبی است تا براساس علایق تان مسیری را انتخاب کنید که به خاطر جنبه‌های اصلی حرفه خود آنها را نادیده می‌گرفتید. زیاد مهم نیست حوزه تخصص شما چه باشد. باید در زمینه دیگری متخصص شوید که با آنچه انجام می‌دادید فاصله داشته باشد. این مساله ابتدا، شاید کمی غیرطبیعی به نظر برسد و ممکن است وقت و انرژی زیادی را صرف آن کنید، اما بدانید که شما در آنچه انجام می‌دهید آنقدر صلاحیت‌دارید که هر چیز جدیدی را که در حوزه دیگری می‌آموزید، به دانسته‌های پیشین خود مرتبط سازید.

 

هر روز مطالعه کنید

اولین عنصر فرعی و مکمل برای آنکه یک متفکر استراتژیک شوید مطالعه کردن است. پس توصیه می‌‌شود که عادت مطالعه روزانه را بسط دهید. البته نیازی نیست زمان طولانی باشد و 30دقیقه مطالعه کافی است. علاوه‌بر این، نباید تنها به خواندن کتاب‌های عمومی مدیریت و تخصصی بازرگانی اکتفا کنید، بلکه کتاب‌های عمومی در زمینه تاریخ، سیاست، اقتصاد، موضوعات اجتماعی و غیره و حتی کتاب‌های علمی تخیلی را نیز بخوانید. یک مدیر استراتژیک کسی است که به جدیدترین و نوآورانه‌ترین روش‌های انجام کار آگاهی دارد و آنها را به زیردستانش منتقل می‌کند. چنین مدیری می‌تواند به تکیه گاه مطمئنی برای کارکنان و پاسخگویی به نیازهای فکری شان تبدیل شود. تبدیل شدن مطالعه به یکی از عادات روزمره مدیران مزیت دیگری نیز دارد و آن اینکه مطالعه می‌تواند به بخشی از فرهنگ سازمانی تبدیل شود و کارکنان نیز به سمت مطالعه و به روز رسانی اطلاعات و دانسته‌های خود گرایش پیدا می‌کنند.

 

نوشتن را شروع کنید

برای پیشرفت کردن در کارتان لازم است دست به قلم شوید. اما ممکن است بپرسید که در مورد چه باید نوشت؟ پاسخ این است که درباره هر چیزی که دوست دارید. برای شروع نخستین موضوع را از یکی از کتاب‌هایی که جدیدا خوانده‌اید انتخاب کنید. بدانید که هرچه بیشتر بنویسید بهتر است. اگر فراتر بروید و آنچه را که می‌نویسید به چاپ برسانید، بهتر است. یک مثل قدیمی است که می‌گوید تا وقتی چیزی ننویسید، واقعا آن را درک نمی‌کنید، پس نوشتن سبب بالا رفتن درک شما از موضوعات می‌شود. بسیاری از مدیران و رهبران بزرگ و تاثیرگذار جهان عادت به نوشتن دارند و کتاب‌ها و مقالات متعددی را منتشر می‌کنند، آن هم نه به خاطر انگیزه‌هایی همچون شهرت یا رقابت کردن با همقطارانشان، بلکه به خاطر متمرکز کردن افکار و تشریح آینده‌ای که قصد ساختنش را دارند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا